حاج سعید حدادیان وابنه، ذكرى الإمام والشهداء، يادِ امام و شهدا

50,421 بازدید
بیشتر
Pta Arabic
Pta Arabic
حاج سعید حدادیان وابنه، ذكرى الإمام والشهداء، يادِ امام و شهدا يذكر ان هذه الانشودة اعجب بها السيدة الخامنئي واوصى الإستماع لها ...
حاج سعید حدادیان وابنه، ذكرى الإمام والشهداء، يادِ امام و شهدا يذكر ان هذه الانشودة اعجب بها السيدة الخامنئي واوصى الإستماع لها وتحويلها الى فيديو كليب ذا اعجبك الفيديو فقم بالاشتراك بصفحتنا https://www.facebook.com/aliradwanalas…/ الترجمة الفارسية، الى العربية والانكليزية يادِ امام و شهدا، دلو میبره کرب و بلا ذكرى الامام والشهداء تاخذني الى كربلاء بعضی شبا، وقتی بابام، کنج دلش غوغا میشه بعض الليالي، عندما يصبح صميم قلب أبي يضج یا بعضی وقتا، دل شب،وقتی که از خواب پا میشه او بعض الليالي، عندما تقوم من فراشك من قلب الليل میره یه گوشه میشینه،آلبومشو وا میکنه تذهب وتجلس في زاوية، تفتح البوم الصور خوب می دونم گذشتشو،با اونا پیدا میکنه انا اعرف جيدا انه سيجد ماضيه في هذه الصور درد و دل این روزاشو، با اونا نجوا میکنه الالم في تلك الايام، يهمس لهذه الصور میگم بابا اینا کی ان، که با لباس خاکی ان؟ يقول ابي من هؤلاء في اللباس الترابي اما هزار تا کهکشون، سرتاسر هفت آسمون ولكن حتى الف مجرة، وحتى الى السماء السابعة مونده به زیر پرشون يطريون بأجنحتهم میگه پسرم! نور دلم، باغ گلم، همه حاصلم يا ولدي، نورقلبي، حديقة وردي، حاصل عمري الهی هیچ مسافری، از رفیقاش جا نمونه يا ربي لم يبقى مسافر من رفاقي تو هم دعا کن که بابات غریب و تنها نمونه ادعي لي ان لا اظل غريبا ووحيدا بعدِ امام و شهدا زیاد تو دنیا نمونه ان لا ابقى بعد الامام والشهداء كثيرا في الدنيا اینا تو آسمونِ من ستاره های سحرن هم نجوم السحر في سمائي بجونِ تو برای من عزیز تر از برادرن احلف بروحك انهم اعز من اخوتي به کی بگم؟ چه جور بگم؟ بعضیاشون تو بیداری لمن اقول وكيف اقول بعض هؤلاء الناس مستيقظين والبعض في نومه بعضیاشون تو رویاها بعضهم في منامهم جلوه ی مولا رو دیدن، جذبه ی آقا رو دیدن يرون الامام المهدي وجماله وجذابيته می گم بابا چرا هر وقت پیش شما اقول لماذا كل وقت وانت معهم میون کل جبهه ها وبين كل الجبهات اسم شلمچه که می آد تذكر اسم الشلامجة چه سریه، چه رازیه؟ ما هو السر، ما هو الرمز فوری بر افروخته می شی! عندما تسمع الشلامجة تغضب مثل شمع سوخته می شی؟ مثل شمع يذوب میگه پسرم! ای پسرم، يقول ولدي، يا ولدي نمک نزن بازم به زخم جگرم لا تجدد جروحي القديمة سر تا سر جبهه همش الجبهة كلها طور تجلی خدا بود، به خدا آخر دنیا بود، تجلى الله، والله كانت كالقيامة به خدا کرب و بلا بود به خدا كانت كربلاء حضرت زهرای بتول، با اینکه ما نوکرشیم حضرت الزهراء البتول التي نحن اتباعها مادر ما بود به خدا، مادر ما بود به خدا كانت امنا والله، كانت امنا والله اما میون جبهه ها، شلمچه بیشتر از همه اما في وسط الجبهات، خاصة في الشلامجة گرفته بوی فاطمه، گرفته بوی فاطمه كانت رائحة الزهراء، نأخذ عطر فاطمة شب حمله همهمه بود ليللة الهجوم الكل كان مشتاق روی لبا زمزمه بود وعلى السنتهم الدعاء کی تو دلا واهمه بود؟ لم يكن هناك اي خوف في قلوبهم دعوا سرِ سربند یا فاطمه بود يتنافسون من اجل اخذ عصبة يا فاطمة دعوا سر سربند یا فاطمه بود يتنافسون من اجل اخذ عصبة يا فاطمة ذکر لبا وقتی که یا زهرا می شد عندما تذكر الشفاه يا زهراء همه گره هامون وا می شد كل المشاكل تحل میگم بابا اینکه علم تو دستشه قلت لابي هذا الرجل الذي حمل العلم صبح دو کوهه مستشه في جبل الشهداء روی لباش یه زمزمس على شفاهه دعاء اینکه جلوتر از همس قريب من النجوى بگو کیه، بگو کیه؟ قل من، قل من این رفیقم که می بینی هذا رفيقي الذي تراه میون دار هیئتا بود وسط باب الهيئة مسجدی بود، بی ریا بود رائد المسجد، لا يملك رياء با صفا بود، با خدا بود نقي، يحب الله یه شب توی میدون مین في ليلة في ميدان الألغام آخر به آرزوش رسید وصل الى مبتغاه ترکشای خمپاره ها شظايا القنابل هر دو تا دستاشو برید قطعو كلا يديه این رفیقم پور احمدِه هذا رفيقي بور احمد تو عاشقا سرآمده هو افضل العشاق دیگه مثلش نیومده مثله لم ياتى عاشق نیومده لم يأتي عاشق با صفایی بود عاشق با صفاء خیلی امام رضایی بود كان يحب الامام الرضا كثير این رفیقم که می بینی هذا الرفيق الذي تراه اهل نظر بود به خدا اهل عرفان والله مرغ سحر بود به خدا مصلي الليل مرد خطر بود به خدا شجاع في المخاطر یه شب توی میدون مین دیدم بی سر بود به خدا رايته قد قطع راسه والله مرد خطر بود به خدا این رفیقم که می بینی انیس و یار و یاورم عزیز تر از برادرم نور دو چشمون ترم وقت وداع آخرش میگفت بگو به مادرم از خدا خواستم همیشه که بر نگرده پیکرم سال الله ان يكون جسده مفقود الأثر این رفیقم غلامعلی نوحه خونه، روضه خونه وقتی دل بابات می گیره شعرای اونو می خونه آخرش حاجتمو من می گیرم یه روز از عشق تو مولا می میرم قربون کبوترای حرمت قربون این همه لطف و کرمت

همه توضیحات ...