روانشناسی خودشیفتگی: آشنایی با ۸ تیپ شخصیتی خودشیفته

Rozanak
Rozanak
خودشیفتگی از منظر روانشناسی به چه معناست و چه انواعی داره؟ در این ویدیو با ۸ تیپ شخصیتی خودشیفته آشنا می‌شیم. اینستاگرام ...
خودشیفتگی از منظر روانشناسی به چه معناست و چه انواعی داره؟ در این ویدیو با ۸ تیپ شخصیتی خودشیفته آشنا می‌شیم.

اینستاگرام روزنک:
Instagram: RozanakEdu

توییتر روزنک:
Twitter: RozanakEdu

بسیاری از ما عبارت خودشیفتگی رو شنیدیم ولی شاید ندونیم معنیش چیه یا به اشتباه فکر کنیم همون رضایت از خود یا احساس دوست داشتن خودمون هست
خودشیفتگی به معنای احساس برتری و خودبزرگ بینی افراطی هست که باعث میشه دیگران رو درک نکنیم و بجاش تلاش کنیم تا اونها رو تحت تاثیر قرار بدیم و  تایید و توجه شون را جلب کنیم
یعنی بیشتر از اینکه خودمون بخواهیم احساس خوشبختی یا ارزشمندی کنیم، اصرار داشته باشیم که دیگران متوجه این خوبی ها و برتری ها بشند

البته همه ما از کودکی تا الان در یک زمینه هایی خودمون رو برتر و با ارزشتر از بقیه میدونستیم ولی اگر تایید یا انتظارات اطرافیان ازمون زیاد بشه ، کم کم دچار خودشیفتگی میشیم و حتی ممکنه به اختلال شخصیت خودشیفته یعنی NPD مبتلا بشیم

شاید فکر کنید که خودشیفتگی مشکل چندانی برای ما به وجود نمیاره ولی از اونجایی که افراد خودشیفته برای دیگران ارزشی قائل نیستند نمیتونند اونها رو تأیید یا تحسین کنند ، در نتیجه درونشون احساس تنهایی شکل می‌گیره و در گفتگو و ارتباط با دیگران ناکام ‌می‌مونند
آنها به شیوه‌های مختلفی ارزش دیگران رو در ذهنشان پایین می آورند و خودشون رو بسیار با ارزش تر از دیگران می‌دونند، با این که به وجود دیگران بعنوان دوست و همدم نیاز دارند ولی اونها رو فقط برای تایید پیش خودشون نگه میدارند

خودشیفتگی سه تا نشانه اصلی داره :
یک : نیاز به تایید . زمانی که فرد خودشیفته مورد تایید یا تشویق و قدردانی قرار نمیگیره به شدت عصبانی میشه و شروع میکنه به رفتارهای پرخاشگرانه و تند یا حتی لوس شدن و قهر کردن با طرف مقابل

دو: انتقاد ناپذیری. وقتی از فرد خودشیفته انتقاد میشه یا خیلی عصبانی میشه یا اصلا اهمیت نمیده و کار خودش رو میکنه

سه: ناتوانی در همدلی و درک احساسات و ناراحتی های دیگران . افراد خودشیفته معمولاً به جز خودشون به هیچکس دیگه توجهی ندارند و تلاشی هم برای فهمیدن یا کمک به دیگران نمیکنند مگر اینکه قصدشون از کمک به دیگران محبوبیت و بالا بردن خودشون باشه

در کتاب «چگونه با شخصیت خودشیفته صحبت کنیم؟» نوشته خانم ژوان لچکار ۸ شکل مختلف از خودشیفتگی معرفی شده

دسته اول خودشیفته های طبیعی هستند. این افراد نیاز زیادی به تایید و تحسین از طرف دیگران دارند ولی این نیاز را انکار می کنند و تصور می کنند این دیگران هستند که به آنها نیاز دارند. معمولاً برای هیچ رابطه ای پیش قدم نمیشند ولی اگر کسی بهشون نزدیک بشه ، باهاش برخورد دوستانه ای دارند و بهش افتخار میدهند که باهاشون آشناتر بشه

دسته دوم خودشیفته های بیمارگون هستند، این دسته افرادی اند که به  موفقیتهای دیگران حسادت می‌کنند و سعی می‌کنند از دیگران بهره کشی کنند . وارد رابطه عاطفی با کسی نمیشن چون  فکر می کنند رابطه عاطفی براشون به معنی لو رفتن حقارت ها و نقایص درونی شان  هست،  در نتیجه برای اینکه دیگران متوجه نقاط ضعفشان نشوند از آن‌ها فاصله می‌گیرند و سعی می‌کنند آن‌ها را کم‌ارزش جلوه بدهند.

دسته سوم خودشیفته های بدخیم هستند که عاشق انتقام گرفتن و ضربه زدن به دیگران اند . این دسته افراد فکر میکنند بیشتر افراد دنیا قصد آزارشان را دارند و قبل از این که کسی بهشون آزاری برسونه با کوچک‌ترین اشتباه دیگران آماده می‌شن که از آن‌ها انتقام بگیرند. این افراد عاشق شکایت و دادگاه هستند و دلشون می‌خواد به همه ثابت کنند که قدرت زیادی در محکوم کردن دیگران دارند و حق همیشه با اون‌هاست.

دسته چهارم خودشیفته های ضد اجتماعی هستند . این افراد عاشق قانون شکنی و نافرمانی اند و هیچ تلاشی نمی کنند که بفهمند رفتارهاشون چقدر باعث ناراحتی و آزردن دیگران میشه. اونها استعداد زیادی در تقلب و دروغ و کلاهبرداری دارند و تمام ذهنیت شون اینه که به خودشان و دیگران ثابت کنند از همه قانون‌ها برتر هستند و هیچ نظم و قانونی نمیتونه جلوی هوش و استعداد اونها رو بگیره

دسته پنجم خودشیفتگان افسرده هستند که معمولاً با  رفتارهای دوری گزین ، اطرافیان رو از خودشون طرد می کنند و در ذهن خودشان تصور می کنند که مردم دنیا لیاقت آنها را ندارند. و انگار جواهری هستند که هیچ کس به درستی قدر اونها رو نمیدونه برای همین ترجیح می‌دهند در تنهایی کنار غمهاشون بمانند و آدمای شاد و امیدوار به زندگی رو مسخره کنند

دسته ششم خودشیفتگان وسواسی هستند که به نظم و انضباط به شدت بها می دهند و دیگران رو نامنظم و بی ملاحظه می دونند . اونها از بی نظمی های اطرافیان همیشه شاکی اند و از شوخی و سرگرمی هم بیزارند، از نظر آنها فقط افرادی قابل احترام اند که در همه عرصه‌های زندگی شون نظم شدیدی حاکم باشد.

دسته هفتم خودشیفتگان منفعل پرخاشگر یا بی مسئولیت هستند ، این افراد باور دارند که اینقدر دوست داشتنی اند که دیگران در همه شرایط باید آنها را بپذیرند و ازشون حمایت کنند در نتیجه همیشه رفتارهای کودکانه ای مثل  تنبلی و فراموشکاری و بی نظمی از خودشون نشون میدن . زمانیکه دست به خرابکاری می زنند  ممکنه به ظاهر خودشون رو پشیمون نشون بدهند ولی توی دلشون از اینکه باعث توجه و حمایت اطرافیان شدند بسیار لذت می برند

و در نهایت دسته هشتم ، خودشیفتگان فرهیخته هستند که معمولاً با داشتن یک هنر ، دانش یا استعداد متمایز کننده سعی می کنند این تمایز رو خیلی بیشتر از آنچه که هست به دیگران نشان بدهند . این افراد دیگران رو براحتی به خاطر نداشتن هنر یا استعداد خاصی تحقیر می کنند و در شوخی هاشون به کم سوادی یا بی استعدادی دیگران زیاد اشاره می کنند چرا که از ایجاد احساس شرمندگی در دیگران لذت می برند.

همه توضیحات ...