کرمانجی از غم جدایی

refreshview
refreshview
کرمانجی غمگین بتول چهاربررجیترجمه آهنگ کچکه چهاربرجیبه این بهانه منو میبینیدختر چهاربرجی بره ی بلوچی بدو ...
کرمانجی غمگین بتول چهاربررجی

ترجمه آهنگ کچکه چهاربرجی
به این بهانه منو میبینی
دختر چهاربرجی
بره ی بلوچی
بدون دل ازدواج کردی جان
ای پسر چادر نشین این گل را به یارم بده
درد منو ضعیف کرده (جذام)
من گفتم تو سایه درخت بنشین
سیگار روشن کن وبکش با دوتار  ساز بزن برای شیرین یار (تقاضای عشق میکند )
ابروهاش رو برداشت اما خدا برداشته بود (جذام  ابروهاش روبرده مردم میگویند خودش برداشته  ) اینطور شد که خانه را از روستا بردیم (بخاطر حرف مردم کوچ کردند)
من گفتم دختر چهار برجی ای بره بلوچی (بره بلوچی سفید و ناز بوده)
عمری از من گذشته بیدل ازدواج کردم
هرچی تو گفتی صبر کردم سالها رفت وصبر کردم( نامزدش وقتی مردم میگن او جذام داره اورا رها میکنه و سراغ او نمیره)
به حال من تو جبر کردی من باخودم گفتم ای دختر نوجوان در اینجا این همه بدی دیدی ولی ترک نکن سرزمینت را
بالن میره به هوایی
که باد هدایتش میکنه
بنویس به نام محمد رضا شاه که اون شاهی با وفا است(شاه خدابیامز و فره در دشت گرگان برای جذامی ها روستایی مخصوص بنام قلعه راجی بنام وزیربهداشت وقت. با تمام امکانات رفاهی از جمله سینما پمپ بنزین بیمارستان مجهز ساخت تا انها در انجا راحت زندگی کنند)
ای یار ببین روزگار چطور میگذره دل من به تو یارم بنده
روزگار با تو مثل قنده
من گفتم ای دختر پیش قلعه برف سر کوه(تشبیه) ای دختر کولی جلوی مشکلات وایسا
چشمهای سیاه داره با ابروهای میزان کشیده  سپید روی خوشبخت بشی (خودش که سختی زیاد کشیده بود برای  تمام دخترها ارزوی خوشبختی میکند )
تو سردار تمام دخترهایی من گفتم ای دختر بی دل تو دل منو بردی سرتو بچرخون من نگاه کن اینطرف را نگاه کن
Singer of Kermanj Old North Khorasan
Translation of the song Chaharborji
You see me under this pretext
The girl of the four towers
Baluchi lamb
You married without a heart, John
Give me this flower, son of a tent dweller
My pain has weakened (leprosy)
I said sit in the shade of a tree
Light a cigarette and smoke it with a double instrument for Shirin Yar (asks for love)
He raised his eyebrows, but God did (leprosy on his eyebrows. People say he lifted it himself).
I said the four-tower girl was a Baluchi lamb (the Baluchi lamb was white and cute)
I married Biddle a lifetime ago
I waited for everything you said and I waited for years (her fiancé leaves her when people say she has leprosy and does not go to her)
Now you have forced me, I said to myself, you teenage girl, you have seen so much evil here, but do not leave your land
The balloon goes into the air
Which is guided by the wind
Write in the name of Mohammad Reza Shah, who is a loyal king (Shah Khodabimz and Farah in the Gorgan plain for lepers, a special village called Qala-e-Raji called the then Minister of Health. To)
O my friend, see how time passes, my heart, my dear servant
Times with you like sugar
I said, O girl in front of the snow castle on the mountain (simile), O gypsy girl in front of Vaisa's problems
He has black eyes and you can be happy with white eyebrows (he himself, who had suffered a lot, wishes happiness for all girls)
You are the commander of all my girls, I said, you heartless girl, you took my heart, turn your head, look at me, look this way

همه توضیحات ...