Iran, 1951-1954, رضا تقي زاده « من با آیت الله کاشانی موافقم !! »؛

دوستان گرامی ـ لطفا به سخنان «رضا تقی زاده» گوش فرا دهید و داوری بفرمایید! ـ براستی برای من شگفت انگیز است که کسی لقب « دکتری » را یدک میکشد، سالیان دراز در اسکاتلند بسر برده است، بایستی بخوبی در این سالها با زبان انگلیسی هم آشنا شده باشد و بتواند سندها را خودش بخواند و پس از شصت سال دروغ و فریب خودش و دیگران از کژروی و ژاژگویی بدر آید و پشت سر بگذارد ولی همچنان پایدار و استوار به مانند گذشته به « خیالپردازی و تاریخ سازی » میپردازد! ـ براستی چه رمز و رازی در این « لجبازی » نهفته است ؟ ـ آیا موضوع « ناموسی » و پای « بی آبرویی » در کار است؟ آیا پیامد پذیرش کودتا به اساس « پادشاهی پهلوی » صدمه میزند و لقب هایی چون « شاهزاده و شهبانو » را به فنا میدهد؟ ـ بی شک برای ما روشن است که این گروه موضوع را از « حقیقت » بالاتر میداند و بایستی در هر صورت آن را انکار کنند
ایشان خودشان میگویند « من پژوهشگر تاریخ و یا مورخ نیستم » ولی در این حال میگوید « من با  پسر آیت الله کاشانی ( محمود کاشانی ) موافقم ـ 28 امرداد 1332 کودتا نبود! » ـ روشن است که تنها چیزی که این دو تن را بهم نزدیک میکند « منافع مشترک » است ! ـ بر پایۀ سندهای آمریکا و بریتانیا و سخنان افسران اطلاعاتی این دو کشور (ویدیوهای آنها در یوتیوب هست)، کودتایی را که سازمان های امنیتی آمریکا و بریتانیا حتی به کوچکترین جنبه های آن با ریز عملیات خود که نام آنرا « آژاکس » به معنی « پاکسازی » نهاده بودند، طراحی و با کمک حوزۀ علمیه قم و گارد شاهنشاهی و مردم خریداری شده اجرا کردند ! ـ
ـ حتی سندها با افشای خرد و ریز پروژه در مرحله به مرحله با کمک ماموران مخفی و با یاری تنها مرجع تقلید شیعه در ایران « آیت الله العظمی بروجردی » و نمایندگانش در تهران ( آیت الله بهبهانی و شیخ فلسفی ) و جمعیت فداییان اسلام و آیت الله کاشانی و لاتها و نوچه ها و جاکشان روسپی خانه در شهرنو .... با تصرف مکانهای دولتی و خانه مصدق و ایستگاه رادیو انجام شد ـ آه شاید برای این آدمهای به جا مانده از قصۀ پهلوی همین « سنگر » بجا مانده است که اینچنین با ملاها در ایران شریکند و به این اتحاد ننگ آلود خود در سرنگونی « دولت دکتر مصدق » می بالند! ـ شرم و ننگ بر شما