استاد علی اصغر بیانی
استاد علیاصغر بیانی (۱۳۹۸ - ۱۳۳۰)
علیاصغر بیانی در سال ۱۳۳۰ در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه را در هنرستان هنرهای زیبای پسران و زیر نظر استادان برجستهای چون استاد فرشچیان (نگارگری) استاد غفاری (مجسمه سازی) استاد حالتی (آناتومی و پرسپکتیو) گذراند. سال ۱۳۵۳ در رشتهی هنرهای تجسمی دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران قبول شد.
در دورهی دانشجویی با مرحوم استاد عباس معارف آشنا شد. معارف دانشجوی فلسفه بود، و پیش از او فراگیری موسیقی و نواختن تار را آغاز کرده بود. به این ترتیب باب بحث و گفتگو در زمینهی فلسفه و هنر و موسیقی بین این دو باز شد. این ارتباط به دوستی عمیقی انجامید، و معارف نه تنها دوست او، که در مباحث حکمی مرجع او بود. از طریق معارف با استاد فردید آشنا شد و به جلسههای او که در تالار فرهنگ (جنب تالار وحدت) برگزار میشد، راه یافت. کلام فردید برای او تبیین و تشریح چیزی بود که در درونش میگذشت. بعد از آن درسهای احمد فردید را در دانشگاه و در منزل ایشان دنبال کرد.
بعد از پایان دورۀ دانشگاه در روزنامۀ اطلاعات به عنوان گرافیست مشغول به کار شد. در همان سالهای دانشجویی و از طریق هوشنگ ابتهاج (سایه) با استاد محمدرضا لطفی آشنا شد و فراگیری ردیف موسیقی دستگاهی ایران را با ساز سهتار نزد او آغاز کرد. بیانی ردیفها را به صورت گوشی (شفاهی) نزد لطفی فرا میگرفت و ساعتها در روز به کار و تمرین میپرداخت. فراگیری ردیف با عزیمت لطفی به خارج از کشور ناتمام ماند، و بیانی دستگاه راستپنجگاه را به شکل خودآموز (استفاده از منابع صوتی) فراگرفت.
اواخر دهۀ ۶۰ به توصیهی استاد مجید کیانی و با تأیید عباس معارف، تدریس موسیقی را آغاز کرد: ابتدا در خانه، و بعد در چاووش (ساز نوروز)، دانشگاه تهران، ... سپس به فرهنگستان هنر راه یافت و در دورهای معاونت هنری این فرهنگستان را بر عهده گرفت، و به موازاتِ آن در گروه واژهگزینی موسیقی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی عضو بود. از دیگر فعالیتهای فرهنگی و هنری علی بیانی میتوان از مسئولیت، عضویت، یا همکاری در: شورای مدیریت مرکز حفظ و اشاعۀ موسیقی، شورای عالی موسیقی وزارت ارشاد، سازمان زیباسازی شهرداری، مؤسسۀ پژوهشهای فرهنگی، برگزاری اولین جشنوارۀ موسیقی فجر، معرفی موسیقی مقامی در کشور و در عرصۀ جهانی با معرفی استادان بزرگی چون حاج قربان سلیمانی، عبدالله سرور احمدی، شامیرزا مرادی، ... در جشنوارۀ اَوینیون فرانسه در سال ۱۳۷۰، داوری شوراهای تخصصی موسیقی و جشنوارههای موسیقی و ... نام برد.
اما فعالیتهای وسیع فرهنگی و هنری نمیتوانست روح بزرگ و شخصیت جامعالاطراف استاد را سیراب کند. او در زمینهی علوم مختلف «طبّ کُلنگر» مانند هومیوپاتی، طب سنتی، آیورودا، طب چینی، موسیقی درمانی و ... به معنای واقعی کلمه «حکیم» بود، و با تسلط معنایی و عمیقی که در این علوم داشت، بسیاری از دانش آموختگانش را به کسب علوم کُلنگر به خصوص هومیوپاتی، تشویق کرد.
استاد بیانی معتقد بود "هومیوپاتی، علم حیرت و از علوم حضوری است و بیماری، ناشی از ادراک و دریافت نادرست ذهن از حقیقت است."
بیانی در مسیر ترویج این علم، و درمانِ سریع بسیاری از افراد به این روش، نقش موثری داشت، چرا که به حقیقتِ این علم، آگاه بود و این آگاهی توام با عشقی که به انسانها داشت، موجب شد در این زمینه نیز همانند سایر فعالیتهایش، نقشی ماندگار داشته باشد.
استاد از دورۀ جوانی ارتباطی عمیق با متون و گنجینههای حکمی و ادبی و عرفانی داشت، و همواره خواندن مکرّر این آثار را توصیه میکرد، و به کار بستن دقایق و ظرائف ذکر شده در آنها را (به عنوان یکی از وجوهِ حکمت عملی) راهگشا و چراغِ راهِ جویندگانِ حقیقت و معرفت میدانست. از این رو طی بیش از سی سال به بازخوانی و شرح و تفسیر آثار فاخر ادبیات ایران برای شاگردان و جویندگان معرفت پرداخت.
تمامی فعالیتهای زندگانی پر برکت استاد، بر بستری از عشق و ایمان تجلی مییافت. عشقی که او را وامیداشت تا با همتی مثالزدنی طیِ سالیان متوالی، هر هفته، هر روز، از سحرگاه تا شامگاه با رویی گشاده، میزبان دوستان و شاگردانی باشد که از راه دور و نزدیک به میهمانیِ مهربانی و صفایش میآمدند؛ و ایمانی که مصمماش میکرد تا برای حقیقت و راستی، شمع وجودش را نثار کند.
فقط اعتقاد و ایمانی عمیق میتوانست موجب شود که استاد تمامی زندگیاش را وقف آگاهی و روشنی کند. او به راستی چراغِ راه و پرورندۀ جان و روان شاگردانش بود، و نه تنها با گفتار، که بیشتر با کردار و زندگی خود، دریچهای از حکمت و اندیشه بر ایشان گشود.
علیاصغر بیانی از خلال این همه کنکاش و تأمّل و تعمّق، به دنبال تصویر کردن «انسانِ کامل» بود؛ و خودِ او نزدیکترین نمونه بود به آنچه تصویر میکرد.
یادِ عزیزش گرامی باد.
علیاصغر بیانی در سال ۱۳۳۰ در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه را در هنرستان هنرهای زیبای پسران و زیر نظر استادان برجستهای چون استاد فرشچیان (نگارگری) استاد غفاری (مجسمه سازی) استاد حالتی (آناتومی و پرسپکتیو) گذراند. سال ۱۳۵۳ در رشتهی هنرهای تجسمی دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران قبول شد.
در دورهی دانشجویی با مرحوم استاد عباس معارف آشنا شد. معارف دانشجوی فلسفه بود، و پیش از او فراگیری موسیقی و نواختن تار را آغاز کرده بود. به این ترتیب باب بحث و گفتگو در زمینهی فلسفه و هنر و موسیقی بین این دو باز شد. این ارتباط به دوستی عمیقی انجامید، و معارف نه تنها دوست او، که در مباحث حکمی مرجع او بود. از طریق معارف با استاد فردید آشنا شد و به جلسههای او که در تالار فرهنگ (جنب تالار وحدت) برگزار میشد، راه یافت. کلام فردید برای او تبیین و تشریح چیزی بود که در درونش میگذشت. بعد از آن درسهای احمد فردید را در دانشگاه و در منزل ایشان دنبال کرد.
بعد از پایان دورۀ دانشگاه در روزنامۀ اطلاعات به عنوان گرافیست مشغول به کار شد. در همان سالهای دانشجویی و از طریق هوشنگ ابتهاج (سایه) با استاد محمدرضا لطفی آشنا شد و فراگیری ردیف موسیقی دستگاهی ایران را با ساز سهتار نزد او آغاز کرد. بیانی ردیفها را به صورت گوشی (شفاهی) نزد لطفی فرا میگرفت و ساعتها در روز به کار و تمرین میپرداخت. فراگیری ردیف با عزیمت لطفی به خارج از کشور ناتمام ماند، و بیانی دستگاه راستپنجگاه را به شکل خودآموز (استفاده از منابع صوتی) فراگرفت.
اواخر دهۀ ۶۰ به توصیهی استاد مجید کیانی و با تأیید عباس معارف، تدریس موسیقی را آغاز کرد: ابتدا در خانه، و بعد در چاووش (ساز نوروز)، دانشگاه تهران، ... سپس به فرهنگستان هنر راه یافت و در دورهای معاونت هنری این فرهنگستان را بر عهده گرفت، و به موازاتِ آن در گروه واژهگزینی موسیقی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی عضو بود. از دیگر فعالیتهای فرهنگی و هنری علی بیانی میتوان از مسئولیت، عضویت، یا همکاری در: شورای مدیریت مرکز حفظ و اشاعۀ موسیقی، شورای عالی موسیقی وزارت ارشاد، سازمان زیباسازی شهرداری، مؤسسۀ پژوهشهای فرهنگی، برگزاری اولین جشنوارۀ موسیقی فجر، معرفی موسیقی مقامی در کشور و در عرصۀ جهانی با معرفی استادان بزرگی چون حاج قربان سلیمانی، عبدالله سرور احمدی، شامیرزا مرادی، ... در جشنوارۀ اَوینیون فرانسه در سال ۱۳۷۰، داوری شوراهای تخصصی موسیقی و جشنوارههای موسیقی و ... نام برد.
اما فعالیتهای وسیع فرهنگی و هنری نمیتوانست روح بزرگ و شخصیت جامعالاطراف استاد را سیراب کند. او در زمینهی علوم مختلف «طبّ کُلنگر» مانند هومیوپاتی، طب سنتی، آیورودا، طب چینی، موسیقی درمانی و ... به معنای واقعی کلمه «حکیم» بود، و با تسلط معنایی و عمیقی که در این علوم داشت، بسیاری از دانش آموختگانش را به کسب علوم کُلنگر به خصوص هومیوپاتی، تشویق کرد.
استاد بیانی معتقد بود "هومیوپاتی، علم حیرت و از علوم حضوری است و بیماری، ناشی از ادراک و دریافت نادرست ذهن از حقیقت است."
بیانی در مسیر ترویج این علم، و درمانِ سریع بسیاری از افراد به این روش، نقش موثری داشت، چرا که به حقیقتِ این علم، آگاه بود و این آگاهی توام با عشقی که به انسانها داشت، موجب شد در این زمینه نیز همانند سایر فعالیتهایش، نقشی ماندگار داشته باشد.
استاد از دورۀ جوانی ارتباطی عمیق با متون و گنجینههای حکمی و ادبی و عرفانی داشت، و همواره خواندن مکرّر این آثار را توصیه میکرد، و به کار بستن دقایق و ظرائف ذکر شده در آنها را (به عنوان یکی از وجوهِ حکمت عملی) راهگشا و چراغِ راهِ جویندگانِ حقیقت و معرفت میدانست. از این رو طی بیش از سی سال به بازخوانی و شرح و تفسیر آثار فاخر ادبیات ایران برای شاگردان و جویندگان معرفت پرداخت.
تمامی فعالیتهای زندگانی پر برکت استاد، بر بستری از عشق و ایمان تجلی مییافت. عشقی که او را وامیداشت تا با همتی مثالزدنی طیِ سالیان متوالی، هر هفته، هر روز، از سحرگاه تا شامگاه با رویی گشاده، میزبان دوستان و شاگردانی باشد که از راه دور و نزدیک به میهمانیِ مهربانی و صفایش میآمدند؛ و ایمانی که مصمماش میکرد تا برای حقیقت و راستی، شمع وجودش را نثار کند.
فقط اعتقاد و ایمانی عمیق میتوانست موجب شود که استاد تمامی زندگیاش را وقف آگاهی و روشنی کند. او به راستی چراغِ راه و پرورندۀ جان و روان شاگردانش بود، و نه تنها با گفتار، که بیشتر با کردار و زندگی خود، دریچهای از حکمت و اندیشه بر ایشان گشود.
علیاصغر بیانی از خلال این همه کنکاش و تأمّل و تعمّق، به دنبال تصویر کردن «انسانِ کامل» بود؛ و خودِ او نزدیکترین نمونه بود به آنچه تصویر میکرد.
یادِ عزیزش گرامی باد.
همه توضیحات ...