مدعیات فمینیسم چیست؟ مصطفی ملکیان

شرح آرزومندی
شرح آرزومندی
مدعیبات فمینیسم چیست؟ در مجموع فمینیست ها چه نقدهایی به جوامع دارند؟سخنرانی مصطفی ملکیان در همایش پیش داوری های جنسیتی در عل ...
مدعیبات فمینیسم چیست؟ در مجموع فمینیست ها چه نقدهایی به جوامع دارند؟
سخنرانی مصطفی ملکیان در همایش پیش داوری های جنسیتی در علوم انسانی که در ۱۷ اسفند ۱۳۹۲ برگزار شد
برای خواندن متن این سخنرانی به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://t.me/mostafamalekian/998

بن ﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎی ﻓﮑﺮی ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ
ﻣﺼﻄﻔﯽ ﻣﻠﮑﯿﺎن ﻓﯿﻠﺴﻮف و ﻧﻈﺮﯾﻪ ﭘﺮداز ﺣﻮزﻩ ی دﯾﻦ و اﺧﻼق در ﻫﻤﺎﯾﺶ "  ﭘﯿﺶ داوری ﻫﺎی ﺟﻨﺴﯿﺘﯽ در ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﯽ" ﺿﻤﻦ ﺗﺒﺮﯾﮏ روز ﺟﻬﺎﻧﯽ زن، ﺑﻪ ﺑﯿﺎن ﭼﮑﯿﺪﻩ ﯾﯽ از ﺑﻦ ﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎی ﻓﮑﺮی ﻣﮑﺘﺐ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﭘﺮداﺧﺖ و ﮔﻔﺖ:
ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ارزﺷﯽ، ﺟﺎﻣﻌﻪ ی ﻣﺮد ﺳﺎﻻر ﯾﺎ ﭘﺪر ﺳﺎﻻر و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫﺎ و ﺗﻤﺪن ﻫﺎﯾﯽ را ﮐﻪ ﻣﺸﻮق اﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻮدﻩ اﻧﺪ، ﻣﻮرد داوری ﻗﺮار دادﻩ اﻧﺪ...
ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻫﻨﺠﺎرﮔﺬار اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯾﯽ از 6 ﻣﻨﺒﻊ ﺣﻘﻮق، اﺧﻼق، دﯾﻦ و ﻣﺬﻫﺐ، آداب و رﺳﻮم و ﻋﺮف وﻋﺎدات، زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و ﻣﺼﻠﺤﺖ اﻧﺪﯾﺸﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ، ﺟﺎﻣﻌﻪ ی ﻣﺮدﺳﺎﻻر را از منظر ﻫﺮ 6 ﻣﻨﺒﻊ، ارزش ﮔﺬاری و داوری ﮐﺮدﻧﺪ.

1- ﻧﻘﺪ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ:
ﺗﻤﺎم ﻧﻘﺪی ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﻈﺮ ﺣﻘﻮق ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ دارﻧﺪ، اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ از ﺟﻨﺴﯿﺖ اﺳﺖ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ی ﺟﻨﺴﯿﺖ، ﻋﺪاﻟﺖ را ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﺮد.ﺑﻪ ﺑﺎور آﻧﺎن، ﺗﺎ دوران ﻓﻌﻠﯽ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻓﺪای ﺟﻨﺴﯿﺖ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.در واﻗﻊ اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﺑﻪ دﻧﺒﺎل اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ ﭼﻪ ﺑﯽ ﻋﺪاﻟﺘﯽ ﻫﺎ و ﺗﺒﻌﯿﺾ ﻫﺎﯾﯽ در ﻃﻮل ﺗﺎرﯾﺦ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻘﻮﻟﻪ ی ﺟﻨﺴﯿﺖ صورت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.

2- ﻧﻘﺪ اﺧﻼﻗﯽ ﭘﯿﺮوان ﻣﮑﺘﺐ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ:
از ﻣﻨﻈﺮ اﺧﻼﻗﯽ، ﻧﻘﺪی ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ دارد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎﮐﻨﻮن ﺟﻮاﻣﻊ، ﻋﺪاﻟﺖ را ﻣﻌﯿﺎر و ﺷﺎﺧﺺ اﺧﻼق در ﻧﻈﺮﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ.در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﻌﯿﺎر ﺣﻘﻮق اﺳﺖ ﻧﻪ اﺧﻼق.از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ از ﻧﻈﺮ آﻧﻬﺎ ﻋﺪاﻟﺖ "ﺣﺪاﻗﻞ" اﺧﻼﻗﯽ ﺑﻮدن را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺑﺮای اﺧﻼﻗﯽ ﺑﻮدن ﺑﺎﯾﺪ دو درﺟﻪ از اﯾﻦ ﺑﺎﻻﺗﺮ رﻓﺖ.اﯾﻦ ﻧﮕﺎﻩ، از آن ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﻣﺮدان ﻋﺪاﻟﺖ را ﻧﻬﺎﯾﺖ اﺧﻼق داﻧﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻄﻠﻖ در اﺧﻼق راﻩ ﭘﯿﺪا ﻧﮑﺮدﻩ اﺳﺖ.

3- ﻧﻘﺪ و ﻧﮕﺎﻩ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﻣﻨﻈﺮ دﯾﻦ و ﻣﺬهب:

ﺑﻪ زﻋﻢ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ، ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ رﮐﻦ دﯾﻦ و ﻣﺬﻫﺐ ﺧﺪا اﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺎﻗﺪ ﺟﻨﺴﯿﺖ اﺳﺖ؛ ﻋﻨﺼﺮ ﻓﺎﻗﺪ ﺟﻨﺴﯿﺖ را ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﺪون ﺟﻨﺴﯿﺖ ﯾﺎ دارای ﺟﻨﺴﯿﺖ دوﮔﺎﻧﻪ ﻋﺮﺿﻪ ﮐﺮد.اﻣﺎ ﻣﺴﺎﻟﻪ اﯾﻨﺠﺎ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ﺑﺮای آﻧﭽﻪ ﻣﻘﺪس اﺳﺖ، ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻗﺎﯾﻞ ﺷﺪ.ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﺑﻌﺪاﻟﻄﺒﯿﻌﯽ، ﻫﺮ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﻗﺪر ﻫﻢ ﺳﺎدﻩ ﻟﻮح ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﯽ داﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﺪا جنسيت  ﻧﺪارد.

4- ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﻈﺮ آداب و رﺳﻮم:

از اﯾﻦ ﻣﻨﻈﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ "ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ" وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ اﻣﺎ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ اﯾﻨﮑﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺮای دﯾﮕﺮی ﻧﺎﺑﻮد ﺷﻮد.
ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪﻩ ی ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﻣﺮدان از ﻣﻄﻠﻮب ﺑﻮدن ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮداﺷﺖ ﮐﺮدﻩ اﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﯾﯽ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ.ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮد آﻧﻬﺎ ﻫﺰﯾﻨﻪ ی اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ را ﻣﯽ ﭘﺮدازﻧﺪ و ﻣﺮدان ﺗﻨﻬﺎ از ﻓﺎﯾﺪﻩ و ﺳﻮد آن ﺑﺮﺧﻮردار ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.آﻧﻬﺎ از ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ روی ﮔﺮدان ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ از اﯾﻦ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ اﻧﺪازﻩ ی ﻫﻢ ﺳﻮد و زﯾﺎن ﺑﺮﻧﺪ.


5- ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﻣﻨﻈﺮ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘى:

ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ از ﻣﻨﻈﺮ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻧﯿﺰ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ زﻧﺎن ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ اﻧﺪ ﻫﻤﻪ ی زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎی ﺧﻮدﺷﺎن را ﺑﺮوز دﻫﻨﺪ. به ﺑﺎور آﻧﻬﺎ اﮔﺮ زﻧﺎن ﻣﺠﺎل ﺷﮑﻔﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ، آن وﻗﺖ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺘﯿﻢ ﺷﺎﻫﺪ اﯾﻦ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑى شمارى  در ﺟﻨﺲ زن ﺑﻪ ودﯾﻌﻪ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.اﮔﺮ ﻫﻤﻪ ی اﯾﻦ زﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎی دروﻧﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ، در وﻫﻠﻪ ی ﻧﺨﺴﺖ، زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺟﺴﻢ و ﺗﻦ زن ﻣﻨﺤﺼﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ,و در درﺟﻪ ی دوم، در ﻣﻮرد اﯾﻦ زﯾﺒﺎﯾﯽ زﻧﺎﻧﻪ و ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﻣﺒﺎﻟﻐﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﻀﺤﮏ ﺻﻮرت ﻧﻤﯽ ﮔﺮﻓﺖ.

6- ﻧﻘﺪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ از ﻣﻨﻈﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ اﻧﺪﯾﺸﯽ:

ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺪی ﮐﻪ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺎی ﻣﺮد ﺳﺎﻻر دارد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ، اﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺎ اﻓﺰون ﺑﺮ اﺟﺤﺎﻓﯽ ﮐﻪ در ﺣﻖ زن ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺟﻠﻮی ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ ﻧﻮع ﺑﺸﺮ را ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ.به زﻋﻢ ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ اﯾﻦ ﻣﺴﻠﻢ اﺳﺖ ﮐﻪ زن و ﻣﺮد ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ زﯾﺴﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺻﺮف، ﺗﻔﺎوت ﻫﺎی ﺑﺎ ﻫﻢ دارﻧﺪ؛اﻣﺎ ﻧﮑﺘﻪ ﺣﺎﯾﺰ اﻫﻤﯿﺖ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺗﻔﺎوت در ﻫﻤﻪ ی ﻗﻠﻤﺮوﻫﺎی ذﻫﻦ ﻧﯿﺴﺖ.ﺑﺮﺧﯽ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی ﻫﺎی ذﻫﻨﯽ زﻧﺎن و مردان ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻓﺮق دارد؛اﻣﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ از ﺳﺎﺣﺖ ﺟﺴﻢ و ذﻫﻦ، وارد ﺳﺎﺣﺖ روان ﺷﻮﯾﻢ ﻣﺬﮐﺮ و ﻣﺆﻧﺚ ﺑﻮدن ﻣﻌﻨﺎی ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﻣﯽ دﻫﺪ و ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﺖ ﭼﻬﺎرﻣﯽ، ﺑﺎ ﻋﻨﻮان "روح" ﻗﺎﯾﻞ ﺑﺎﺷﯿﻢ، دﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﺗﻔﺎوﺗﯽ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﺨﻮاﻫﺪ آﻣﺪ.

ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ اﻧﺘﻘﺎد ﻓﻤﯿﻨﯿﺴﺖ ﻫﺎ در اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﺮا ﺗﻔﺎوت در ﻧﺎﺣﯿﻪ ی ﺗﻦ، ﺑﻪ ﺗﻤﺎم اﺑﻌﺎد وﺟﻮدی آﻧﺎن ﺗﺴﺮی ﭘﯿﺪا ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ؟

نقد فمنیست ها به جامعه مردسالار از منظر زیبایی شناختی

نقد فمینیسم از منظر زیبایی شناختی نیز این است که زنان نتوانسته اند همه ی زیبایی های خودشان را بروز دهند. به باور آنها اگر زنان مجال شکفتگی اجتماعی پیدا می کردند، آن وقت می توانستیم شاهد این باشیم که چه زیبایی های اجتماعی بی شماری در جنس زن به ودیعه گذاشته شده است.

اگر همه ی این زیبایی های درونی عرضه می شد، در وهله ی نخست، زیبایی تنها به جسم و تن زن منحصر نمی شد و در درجه ی دوم، در مورد این زیبایی زنانه و جسمانی مبالغه هایی مضحک صورت نمی گرفت.

بزرگترین نقدی که فمینیسم به جامعه های مرد سالار دارد این است که، این جامعه ها افزون بر اجحافی که در حق زن می کنند، جلوی شکوفایی نوع بشر را نیز می گیرند.
به زعم فمینیست ها این مسلم است که زن و مرد به لحاظ زیست شناسی صرف، تفاوت های با هم دارند؛ اما نکته حایز اهمیت این است که این تفاوت در همه ی قلمروهای ذهن نیست.
برخی توانمندی های ذهنی زنان نیز با هم فرق دارد؛ اما زمانی که از ساحت جسم و ذهن، وارد ساحت روان شویم، مذکر و مؤنث بودن معنای خود را از دست می دهد و چنانچه به ساحت چهارمی، با عنوان «روح» قایل باشیم، دیگر هیچ تفاوتی به چشم نخواهد آمد. بنابراین انتقاد فمینیست ها در این است که چرا تفاوت در ناحیه ی تن، به تمام ابعاد وجودی آنان تسری پیدا کرده است؟

استاد ملکیان،همایش پیش داوری جنسیتی در علوم انسانی
@mostafamalekian

همه توضیحات ...