چرا خداوند شیطان را آفرید؟ چرا او را کنترل نمیکند و در جهان شر و بدی وجود دارد؟
چرا خداوند شیطان را کنترل نمیکند؟
چرا خداوند شیطان را آفرید؟
مساله ی شر چیست؟
چرا در جهان بدی و ظلم وجود دارد در حالی که خداوند خیر مطلق است؟
شر از کجا آمده؟
آیا شیطان بازیگر سناریوی الهی است؟
چرا شیطان به رنگ قرمز است؟
اسرار رنگ قرمز : چرا این رنگ را شیطان...
هالیوود شیطان را خوب جلوه میدهد!
شیطان را با ما آشتی داده اند : تغییر ...
شیطان در سیاره ی زهره است:
Venus | سیاره شیطان : جزئیاتی تکان ده...
تو شیطان را به هیچ گرفته ای و من هنوز در این فکرم، آنکه این چنین منفور است، باید کسی باشد!
گوته
چگونه ممکنه بدون شناخت بد، خوب رو سنجید؟
چطور ممکنه بدون آشنایی با ترس از تاریکی، در آرزوی روشنایی بود؟
در چه دنیای پر نعمت اما ناخوشایندی به سر میبردیم، اگه بدی نبود!
درسته که شر باعث رنجه! اما از درد و رنجه که آرزوی بهتر سرچشمه میگیره!
این کمبودها هستن که موجب تمایل ما به بهبودی و تحول و ایجاد آرمان ها در ما میشن!
تا حدی که حکیمی فرانسوی در جایی میگه: اگر شیطان نبود، خدا هم وجود نمیداشت؛ چرا که خدا و شیطان، تمام دین هستند!
اصلاً چرا شیطان وجود داره؟
چرا طراح باشکوه و خیر مطلق جهان، چنین موجودی شروری رو آفریده که ما در جهان شاهد ظلم و فساد و تباهی باشیم؟؟
آیا اصلاً شیطان مسئول این اتفاقاته؟
به نظر شما خداوند، توانایی این رو نداره که شیطان رو متوقف کنه؟
آیا او در هماهنگی کامل با خداوند، در حال انجام کارهای شرورانه در جهانه؟
طبق باور باستانی دین زرتشت، خیر و شر بصورت دو قطب مخالف در جهان وجود دارن؛
آیا اونها واقعاً وجود خارجی دارن یا این تنها تفسیر انسانی ماست؟
در این مستند، موضوعی بسیار خاص و رازآلود رو بررسی میکنیم!
اپیکور فیلسوف یونان باستان اینطور میگه : "آیا خدا خواهان جلوگیری از شر است، اما قادر نیست؟ پس او توانای مطلق نیست. آیا قادر است، ولی نمیخواهد؟ پس او بدخواه است. آیا هم B3 تواناست و هم خواهان است؟ پس شر از کجا می آید؟ آیا نه تواناست و نه خواهان؟ پس چرا به او خدا میگوییم؟"
این تناقضاتی که مطرح شد، موضوعیه که در فلسفه و علوم معنوی اون رو به اسم "مساله ی شر" میشناسن.
مساله ی شر، موضوعی رازآلوده که انسان رو با چالش های فکری بسیاری درگیر میکنه!
مثلاً اینکه در این دنیایی که تصور میشه توسط خالقی توانا و مهربان اداره میشه، چرا باید شر و رنج و عذاب وجود داشته باشه؟ آیا خدا اینها رو میبینه و سکوت میکنه؟
یکی از برجسته ترین فیلسوفان خداباور معاصر به نام الوین پلانتینگا اینطور مینویسهB08 : "از تمام برهان های خداناباورانه، فقط مساله ی شر است که سزاوار است واقعاً جدی گرفته شود."
ادیان باستانی شر رو هم در جهان خلقت، با خداوند شریک میدونستن، بطوریکه در تمدن های بین النهرین، این دو اصل یعنی خیر و شر، کاملاً به هم وابسته بودند.
ست خدای ویرانگر مصری، برادر اوزیریس نیکوکار بود و در ایران باستان هم اعتقاد بر این بود که علت وجود اهریمن این بود که اورمزد خدای روشنایی، در اندیشه ی خود، دچار لحظه ای شک و تردید شد!
یگانگی در جهان بینی، از جایی شروع میشه که ابراهیم پا به عرصه ی وجود میذاره و ادیانی که از او منشعب شدند، در جهان گسترش پیدا میکنن!
تا پیش از این، جهان بینی غالب در انسان ها این بود که دو نیروی خیر و شر در جهان وجود دارند و زندگی زمینی حاصل کشمکش این دو نیروه که در خلقت هم بصورت دو شریک وارد عمل شدن!
اما جهان بینی ابراهیمی از نیرویی مستقل و سطح بالا صحبت میکرد که هیچکس و هیچ چیز یارای درک میزان توانایی و پیچیدگی او رو نداره!
خیر و شر، مثل همه ی مفاهیم و همه ی موجودات فیزیکی و متافیزیکی، از این نیرو سرچشمه گرفتن و هر اون چیزی که پا به عرصه ی وجود گذاشته، به واسطه ی وجود مطلق اوست!
با این حال در کتاب های مقدس ادیان قدیمی تر، رد پاهای دوگانگی و اعتقاد به خیر و شر همچنان دیده میشه!
در کتاب حکمت Book of Wisdom که حاصل یهودیسم اسکندریه است، نکته ی قابل تاملی ذکر شده!
«مرگ را شیطان به جهان آورد! آن کسانی که طرف شیطان را گرفتند، مرگ خواهند یافت.»
باوری باستانی که وجود رو از خداوند و عدم رو از شیطان میدونست!
با تمام اینها، در بین مردمان عادی و حتی فلاسفه، مسئله ی شر برای قرن ها، همچنان موضوعی رازآلود و مبهم باقی موند!
این موضوع تابوی بزرگی بود و نزدیک شدن به اون برای مردمان عادی و حتی متفکران قرون وسطی، ممکن بود حکم ارتداد و مرگ رو در پی داشته باشه!
به همین خاطر، همچنان سوالات اصلی و مهم در این زمینه بی پاسخ مونده بودن؛
اگه خداوند منشأ خیر در جهانه، پس شر از کجا سرچشمه گرفته؟؟
اگه خداوند او رو خلق نکرده پس او از کجا اومده؟
در پاسخ برخی از رهبران مذهبی اینطور پاسخ میدادن که شر مثل سایه است، یعنی هرجایی که نور یا خداوند وجود نداره، دیده میشه!
اما باز هم این اشکال مطرح میشد که مگه در جهان خلقت یا حتی فراتر از اون، میشه جایی رو پیدا کرد که خداوند وجود نداشته باشه؟؟
3.شر روحی و عاطفی
این شر در واقع به رابطه ی انسان با خودش برمیگرده. ظلم هایی که او در قبال خودش مرتکب میشه و باعث ایجاد رنج، ناامیدی و احساس پوچی درونی میشه.
4.شر فراطبیعی (اگزیستانسیالیستی)
این نوع شر به وجود انسان و نوع نگاه او به هستی و درک رابطه ی خودش با جهان برمیگرده. گفته میشه که انسان وقتی از فانی بودن خودش در برابر نامتناهی بودن جهان آگاه میشه، میفهمه که وجودش در این جهان هر لحظه در تهدیده و در نتیجه گاهی از به عهده گرفتن مسئولیت زندگی و سرنوشت سر باز میزنه و جرات زیستن رو از دست میده و رنج میکشه. این نوع خاص از شر در دسته ی اگزیستانسیالیستی قرار میگیره.
منابع :
کتاب تاریخ جادوگری – دکتر ایرج گلسرخی
بهشت گمشده – جان میلتون
تاریخچه ی شیطان - دنیس دو روژمون
#مستند #greendot #خدا #اثبات_خدا #آتئیست #شیطان #ایلومیناتی #گرین_دات
چرا خداوند شیطان را آفرید؟
مساله ی شر چیست؟
چرا در جهان بدی و ظلم وجود دارد در حالی که خداوند خیر مطلق است؟
شر از کجا آمده؟
آیا شیطان بازیگر سناریوی الهی است؟
چرا شیطان به رنگ قرمز است؟
اسرار رنگ قرمز : چرا این رنگ را شیطان...
هالیوود شیطان را خوب جلوه میدهد!
شیطان را با ما آشتی داده اند : تغییر ...
شیطان در سیاره ی زهره است:
Venus | سیاره شیطان : جزئیاتی تکان ده...
تو شیطان را به هیچ گرفته ای و من هنوز در این فکرم، آنکه این چنین منفور است، باید کسی باشد!
گوته
چگونه ممکنه بدون شناخت بد، خوب رو سنجید؟
چطور ممکنه بدون آشنایی با ترس از تاریکی، در آرزوی روشنایی بود؟
در چه دنیای پر نعمت اما ناخوشایندی به سر میبردیم، اگه بدی نبود!
درسته که شر باعث رنجه! اما از درد و رنجه که آرزوی بهتر سرچشمه میگیره!
این کمبودها هستن که موجب تمایل ما به بهبودی و تحول و ایجاد آرمان ها در ما میشن!
تا حدی که حکیمی فرانسوی در جایی میگه: اگر شیطان نبود، خدا هم وجود نمیداشت؛ چرا که خدا و شیطان، تمام دین هستند!
اصلاً چرا شیطان وجود داره؟
چرا طراح باشکوه و خیر مطلق جهان، چنین موجودی شروری رو آفریده که ما در جهان شاهد ظلم و فساد و تباهی باشیم؟؟
آیا اصلاً شیطان مسئول این اتفاقاته؟
به نظر شما خداوند، توانایی این رو نداره که شیطان رو متوقف کنه؟
آیا او در هماهنگی کامل با خداوند، در حال انجام کارهای شرورانه در جهانه؟
طبق باور باستانی دین زرتشت، خیر و شر بصورت دو قطب مخالف در جهان وجود دارن؛
آیا اونها واقعاً وجود خارجی دارن یا این تنها تفسیر انسانی ماست؟
در این مستند، موضوعی بسیار خاص و رازآلود رو بررسی میکنیم!
اپیکور فیلسوف یونان باستان اینطور میگه : "آیا خدا خواهان جلوگیری از شر است، اما قادر نیست؟ پس او توانای مطلق نیست. آیا قادر است، ولی نمیخواهد؟ پس او بدخواه است. آیا هم B3 تواناست و هم خواهان است؟ پس شر از کجا می آید؟ آیا نه تواناست و نه خواهان؟ پس چرا به او خدا میگوییم؟"
این تناقضاتی که مطرح شد، موضوعیه که در فلسفه و علوم معنوی اون رو به اسم "مساله ی شر" میشناسن.
مساله ی شر، موضوعی رازآلوده که انسان رو با چالش های فکری بسیاری درگیر میکنه!
مثلاً اینکه در این دنیایی که تصور میشه توسط خالقی توانا و مهربان اداره میشه، چرا باید شر و رنج و عذاب وجود داشته باشه؟ آیا خدا اینها رو میبینه و سکوت میکنه؟
یکی از برجسته ترین فیلسوفان خداباور معاصر به نام الوین پلانتینگا اینطور مینویسهB08 : "از تمام برهان های خداناباورانه، فقط مساله ی شر است که سزاوار است واقعاً جدی گرفته شود."
ادیان باستانی شر رو هم در جهان خلقت، با خداوند شریک میدونستن، بطوریکه در تمدن های بین النهرین، این دو اصل یعنی خیر و شر، کاملاً به هم وابسته بودند.
ست خدای ویرانگر مصری، برادر اوزیریس نیکوکار بود و در ایران باستان هم اعتقاد بر این بود که علت وجود اهریمن این بود که اورمزد خدای روشنایی، در اندیشه ی خود، دچار لحظه ای شک و تردید شد!
یگانگی در جهان بینی، از جایی شروع میشه که ابراهیم پا به عرصه ی وجود میذاره و ادیانی که از او منشعب شدند، در جهان گسترش پیدا میکنن!
تا پیش از این، جهان بینی غالب در انسان ها این بود که دو نیروی خیر و شر در جهان وجود دارند و زندگی زمینی حاصل کشمکش این دو نیروه که در خلقت هم بصورت دو شریک وارد عمل شدن!
اما جهان بینی ابراهیمی از نیرویی مستقل و سطح بالا صحبت میکرد که هیچکس و هیچ چیز یارای درک میزان توانایی و پیچیدگی او رو نداره!
خیر و شر، مثل همه ی مفاهیم و همه ی موجودات فیزیکی و متافیزیکی، از این نیرو سرچشمه گرفتن و هر اون چیزی که پا به عرصه ی وجود گذاشته، به واسطه ی وجود مطلق اوست!
با این حال در کتاب های مقدس ادیان قدیمی تر، رد پاهای دوگانگی و اعتقاد به خیر و شر همچنان دیده میشه!
در کتاب حکمت Book of Wisdom که حاصل یهودیسم اسکندریه است، نکته ی قابل تاملی ذکر شده!
«مرگ را شیطان به جهان آورد! آن کسانی که طرف شیطان را گرفتند، مرگ خواهند یافت.»
باوری باستانی که وجود رو از خداوند و عدم رو از شیطان میدونست!
با تمام اینها، در بین مردمان عادی و حتی فلاسفه، مسئله ی شر برای قرن ها، همچنان موضوعی رازآلود و مبهم باقی موند!
این موضوع تابوی بزرگی بود و نزدیک شدن به اون برای مردمان عادی و حتی متفکران قرون وسطی، ممکن بود حکم ارتداد و مرگ رو در پی داشته باشه!
به همین خاطر، همچنان سوالات اصلی و مهم در این زمینه بی پاسخ مونده بودن؛
اگه خداوند منشأ خیر در جهانه، پس شر از کجا سرچشمه گرفته؟؟
اگه خداوند او رو خلق نکرده پس او از کجا اومده؟
در پاسخ برخی از رهبران مذهبی اینطور پاسخ میدادن که شر مثل سایه است، یعنی هرجایی که نور یا خداوند وجود نداره، دیده میشه!
اما باز هم این اشکال مطرح میشد که مگه در جهان خلقت یا حتی فراتر از اون، میشه جایی رو پیدا کرد که خداوند وجود نداشته باشه؟؟
3.شر روحی و عاطفی
این شر در واقع به رابطه ی انسان با خودش برمیگرده. ظلم هایی که او در قبال خودش مرتکب میشه و باعث ایجاد رنج، ناامیدی و احساس پوچی درونی میشه.
4.شر فراطبیعی (اگزیستانسیالیستی)
این نوع شر به وجود انسان و نوع نگاه او به هستی و درک رابطه ی خودش با جهان برمیگرده. گفته میشه که انسان وقتی از فانی بودن خودش در برابر نامتناهی بودن جهان آگاه میشه، میفهمه که وجودش در این جهان هر لحظه در تهدیده و در نتیجه گاهی از به عهده گرفتن مسئولیت زندگی و سرنوشت سر باز میزنه و جرات زیستن رو از دست میده و رنج میکشه. این نوع خاص از شر در دسته ی اگزیستانسیالیستی قرار میگیره.
منابع :
کتاب تاریخ جادوگری – دکتر ایرج گلسرخی
بهشت گمشده – جان میلتون
تاریخچه ی شیطان - دنیس دو روژمون
#مستند #greendot #خدا #اثبات_خدا #آتئیست #شیطان #ایلومیناتی #گرین_دات
همه توضیحات ...