ماندم خموش و اه که فریاد داشت درد __ ابتهاج (سایه)
بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح ان دهم که غمت با دلم چه کرد
خون میرود نهفته از این زخم اندرون
ماندم خموش و اه که فریاد داشت درد
این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت
داغ محبت تو به دلها نگشت سرد
من برنخیزم از سر راه وفای تو
از هستی ام اگر چه بر انگیختندگرد
روزی که جان فدا کنمت باورت شود
دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد
در کوی او که جز دل بیدار ره نیافت
کی می رسند خانه برستان خوابگرد...
#ابتهاج#هوشنگ_ابتهاج
#حافظ #حافظ_شیرازی #حافظ_خوانی #هوشنگابتهاج #هوشنگ_ابتهاج #غزل_شاکری #دکلمه #شعرعاشقانه #رشیدکاکاوند #رشید_کاکاوند #وبگردی های شبانه #سایه
تا شرح ان دهم که غمت با دلم چه کرد
خون میرود نهفته از این زخم اندرون
ماندم خموش و اه که فریاد داشت درد
این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت
داغ محبت تو به دلها نگشت سرد
من برنخیزم از سر راه وفای تو
از هستی ام اگر چه بر انگیختندگرد
روزی که جان فدا کنمت باورت شود
دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد
در کوی او که جز دل بیدار ره نیافت
کی می رسند خانه برستان خوابگرد...
#ابتهاج#هوشنگ_ابتهاج
#حافظ #حافظ_شیرازی #حافظ_خوانی #هوشنگابتهاج #هوشنگ_ابتهاج #غزل_شاکری #دکلمه #شعرعاشقانه #رشیدکاکاوند #رشید_کاکاوند #وبگردی های شبانه #سایه
همه توضیحات ...