اسکورت نفتکش ها- داستان حماسه شهید نادر مهدوی در زدن کشتی بریجتون
نادر مهدوی، یکی از ستارههای درخشان تاریخ معاصر ایران است که شباهت زیادی به مردان افسانهای و اسطورهها دارد. او به همراه بزرگمرد دیگری به نام بیژن گرد، درس عبرتی ماندگار به ناوهای دریایی آمریکا دادند.
نادر مهدوی، ابتدا گروهان دریاییِ ناوتیپ امـیرالمؤمنین(ع) را بنیانگذاری کرد درحالی که فقط 21 سال سن داشت. او چند سال بعد ناوگروه دریایی ذوالفقار را تشکیل داد. همین ناوگروه بود که ضربات سهمگینی به نیروی دریایی آمریکا وارد کرد.
ماجرا از آنجا آغاز شد که آمریکا که تا والفجر 8، در پشت صحنه جنگ قرار داشت با مشاهده ضعف روزافزون قدرت نظامی عراق در دریا، به ناچار به صورت آشکارا و علنی و آن هم در قالب سازمان آتلانتیک شمالی(ناتو) و به بهانه واهیِ حفاظت از نفتکشهای برخی از کشورهای عربی وارد خلیجفارس شد.
اولین نبرد با آمریکا
اولین کاروان از نفتکشهای کویتی آنهم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال ۱۳۶۶ به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی الرخا «با نام امریکایی بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، بهطور کامل، اسکورت میشد. این نفتکش، در فاصله ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مینهای کار گذاشته شده توسط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوری که حفرهای به بزرگی ۴۳ مترمربع در بدنه آن ایجاد گردید.
واقعه زدن کشتی بریجتون به قدری بزرگ و تاثیرگذار بود که علاوه بر داخل در خارج از کشور نیز بازتاب فراوانی داشت. دو کتاب «جنگ تانکرها» و «در داخل منطقه خطر» درباره این عملیات، مطالب مفصلی منتشر شده است.
در واشنگتن خبر این حادثه خواب رئیسجمهور این کشور را آشفته ساخت؛ واقعهای که برای نفتکش بریجتون پیش آمد «انفجار حیثیت آمریکا» به شمار میرفت.
«دیوید یانکرز» فرمانده ناوگان آمریکایی مسئول حفاظت از نفتکشهای کویتی در خلیجفارس، اظهار داشت: «این ناوگان قادر نیست در برابر مین از خود دفاع کند.»
شهید مهدوی درباره این نبردها گفته بود: «هنگامیکه اعلام شد بناست اولین کاروان از نفتکشهای کویتی، تحت حمایت ناوهای آمریکا به کویت حرکت کند، ما جهت انجام عملیات محوله، در مسیر حرکت کاروان به طرف منطقه عملیاتی حرکت کردیم. در بین راه و در یکی از محلهای استقرار در میان آبهای خلیج فارس لنگر انداختیم. پس از مقداری استراحت، مجدداً به راه افتادیم. راه زیادی را نپیموده بودیم که دریا به شدت طوفانی شد و آنچنان امواج آن به تلاطم درآمد که انجام عملیات را عملاً ناممکن مینمود؛ امّا با توکّل به خداوند و میزان آمادگی و رشادتی که در نیروهای خود سراغ داشتیم و با نظرخواهی از آنها و نیز با یاد خدا و اطمینان و قوت قلبی که بدینگونه به آن دست یافتیم، عزم خود را جهت انجام این عملیات جزم نمودیم و به طرف مسیر حرکت کاروان، به راه افتادیم. سه ساعت قبل از رسیدن کاروان، ما به محلِ مورد نظر رسیدیم. پس از انجام سریع مأموریت و پایان کار، به طرف محل استقرار نیروهای خودی برگشتیم و به استراحت پرداختیم. پس از گذشت سه ساعت اعلام شد که کشتی کویتی بریجتون، به روی مین رفت. اعـلام این خبر، شادی و قوت قلب بالایی را در جمع ما به ارمغان آورد؛ همدیگر را در آغوش کشیده بودیم و یکدیگر را میبوسیدیم. برادران، صورتهای خود را بر خاک گذاشته گریه میکردند و شکر خدا بهجا میآوردند. چون همه احساس میکردیم که ما نبودیم که دشمن را فراری دادیم بلکه این خداوند بود که ملت ما را عزیز و دشمنان ما را ذلیل و امام ما را شاد نمود و جملگی باور داشتیم که: وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی».
پس از اقدام دلیرانه سردار شهید مهدوی و همرزمانش در انفجار کشتی بریجتون، به پاس قدردانی از این عزیزان، برنامه دیدار با حضرت امام خمینی(ره) تدارک دیده شد و این شیران بیشه مردانگی و ایثار و شهادت، به دیدار پیر و مراد خود نائل آمدند. در این دیدار، حضرت امام یکایک این سربازان جان برکف اسلام را مورد ملاطفت خود قرار میدهد و پیشانی سردار شهید مهدوی را میبوسد.
نبرد آخر با آمریکا
اما نبرد اصلی چند ماه بعد اتفاق افتاد؛ عصر روز پنجشنبه 16 مهر سال 66 شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش نظیر شهید غلامحسین توسلی، شهید بیژن گرد، شهید نصرالله شفیعی، شهید آبسالانی، شهید محمدیها، شهید مجید مبارکی و عدهای دیگر، جهت انجام گشتزنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیجفارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام بعثت و یک فروند ناوچه به نام طارق به سمت جزیره فارسی حرکت میکنند. پس از برخورد با بالگردهای نیروی دریایی امریکا و بعد 20 دقیقه رزم جانانه و مردانه و شهادت برخی از همرزمان زنده به چنگال دشمن میافتد.
. دست و پای نادر به صورت مچاله، توسط دشمن بسته میشود ولی او کماکان روحیه خود را تسلیم دشمن نمیکند و همچنان مقاومت مینماید. هنگامی که جنازه مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دستها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان میداد که دشمن، حتّی از جسم بیجان این سردار شهید نیز میترسید. نادر بر عرشه ناو جنگی یو.اس.اس. چندلر آماج شکنجههای وحشیانه دشمن قرار میگیرد و سینهاش با میخهای بلند آهنین سوراخ میشود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت میرسد.
حسن عباسی
نادر مهدوی، ابتدا گروهان دریاییِ ناوتیپ امـیرالمؤمنین(ع) را بنیانگذاری کرد درحالی که فقط 21 سال سن داشت. او چند سال بعد ناوگروه دریایی ذوالفقار را تشکیل داد. همین ناوگروه بود که ضربات سهمگینی به نیروی دریایی آمریکا وارد کرد.
ماجرا از آنجا آغاز شد که آمریکا که تا والفجر 8، در پشت صحنه جنگ قرار داشت با مشاهده ضعف روزافزون قدرت نظامی عراق در دریا، به ناچار به صورت آشکارا و علنی و آن هم در قالب سازمان آتلانتیک شمالی(ناتو) و به بهانه واهیِ حفاظت از نفتکشهای برخی از کشورهای عربی وارد خلیجفارس شد.
اولین نبرد با آمریکا
اولین کاروان از نفتکشهای کویتی آنهم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال ۱۳۶۶ به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی الرخا «با نام امریکایی بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، بهطور کامل، اسکورت میشد. این نفتکش، در فاصله ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مینهای کار گذاشته شده توسط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوری که حفرهای به بزرگی ۴۳ مترمربع در بدنه آن ایجاد گردید.
واقعه زدن کشتی بریجتون به قدری بزرگ و تاثیرگذار بود که علاوه بر داخل در خارج از کشور نیز بازتاب فراوانی داشت. دو کتاب «جنگ تانکرها» و «در داخل منطقه خطر» درباره این عملیات، مطالب مفصلی منتشر شده است.
در واشنگتن خبر این حادثه خواب رئیسجمهور این کشور را آشفته ساخت؛ واقعهای که برای نفتکش بریجتون پیش آمد «انفجار حیثیت آمریکا» به شمار میرفت.
«دیوید یانکرز» فرمانده ناوگان آمریکایی مسئول حفاظت از نفتکشهای کویتی در خلیجفارس، اظهار داشت: «این ناوگان قادر نیست در برابر مین از خود دفاع کند.»
شهید مهدوی درباره این نبردها گفته بود: «هنگامیکه اعلام شد بناست اولین کاروان از نفتکشهای کویتی، تحت حمایت ناوهای آمریکا به کویت حرکت کند، ما جهت انجام عملیات محوله، در مسیر حرکت کاروان به طرف منطقه عملیاتی حرکت کردیم. در بین راه و در یکی از محلهای استقرار در میان آبهای خلیج فارس لنگر انداختیم. پس از مقداری استراحت، مجدداً به راه افتادیم. راه زیادی را نپیموده بودیم که دریا به شدت طوفانی شد و آنچنان امواج آن به تلاطم درآمد که انجام عملیات را عملاً ناممکن مینمود؛ امّا با توکّل به خداوند و میزان آمادگی و رشادتی که در نیروهای خود سراغ داشتیم و با نظرخواهی از آنها و نیز با یاد خدا و اطمینان و قوت قلبی که بدینگونه به آن دست یافتیم، عزم خود را جهت انجام این عملیات جزم نمودیم و به طرف مسیر حرکت کاروان، به راه افتادیم. سه ساعت قبل از رسیدن کاروان، ما به محلِ مورد نظر رسیدیم. پس از انجام سریع مأموریت و پایان کار، به طرف محل استقرار نیروهای خودی برگشتیم و به استراحت پرداختیم. پس از گذشت سه ساعت اعلام شد که کشتی کویتی بریجتون، به روی مین رفت. اعـلام این خبر، شادی و قوت قلب بالایی را در جمع ما به ارمغان آورد؛ همدیگر را در آغوش کشیده بودیم و یکدیگر را میبوسیدیم. برادران، صورتهای خود را بر خاک گذاشته گریه میکردند و شکر خدا بهجا میآوردند. چون همه احساس میکردیم که ما نبودیم که دشمن را فراری دادیم بلکه این خداوند بود که ملت ما را عزیز و دشمنان ما را ذلیل و امام ما را شاد نمود و جملگی باور داشتیم که: وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی».
پس از اقدام دلیرانه سردار شهید مهدوی و همرزمانش در انفجار کشتی بریجتون، به پاس قدردانی از این عزیزان، برنامه دیدار با حضرت امام خمینی(ره) تدارک دیده شد و این شیران بیشه مردانگی و ایثار و شهادت، به دیدار پیر و مراد خود نائل آمدند. در این دیدار، حضرت امام یکایک این سربازان جان برکف اسلام را مورد ملاطفت خود قرار میدهد و پیشانی سردار شهید مهدوی را میبوسد.
نبرد آخر با آمریکا
اما نبرد اصلی چند ماه بعد اتفاق افتاد؛ عصر روز پنجشنبه 16 مهر سال 66 شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش نظیر شهید غلامحسین توسلی، شهید بیژن گرد، شهید نصرالله شفیعی، شهید آبسالانی، شهید محمدیها، شهید مجید مبارکی و عدهای دیگر، جهت انجام گشتزنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیجفارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام بعثت و یک فروند ناوچه به نام طارق به سمت جزیره فارسی حرکت میکنند. پس از برخورد با بالگردهای نیروی دریایی امریکا و بعد 20 دقیقه رزم جانانه و مردانه و شهادت برخی از همرزمان زنده به چنگال دشمن میافتد.
. دست و پای نادر به صورت مچاله، توسط دشمن بسته میشود ولی او کماکان روحیه خود را تسلیم دشمن نمیکند و همچنان مقاومت مینماید. هنگامی که جنازه مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دستها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان میداد که دشمن، حتّی از جسم بیجان این سردار شهید نیز میترسید. نادر بر عرشه ناو جنگی یو.اس.اس. چندلر آماج شکنجههای وحشیانه دشمن قرار میگیرد و سینهاش با میخهای بلند آهنین سوراخ میشود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت میرسد.
حسن عباسی
همه توضیحات ...