آگوستو پینوشه : خائن به همه چیز ، دیکتاتور شیلی
حمایت اختیاری از دیپ پادکست:
deeppodcastiran
Instagram: deep.podcast
Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast
ــــــــــــــــــــــــ
music by
@incompetech_kmac Kevin MacLeod
ــــــــــــــــــ
آگوستو پینوشه : دیکتاتورِ سابق شیلی
پینوشه در 25 ام نوامبر 1915 ، در یک شهرِ ساحلی به نامِ Valparaiso به دنیا اومد. خانواده‌اش مسیحیِ کاتولیک و از طبقه متوسط بودند. پدرش یک کارمند محلی بود و اصالتی فرانسوی داشت، مادرش آوِلینا هم یک زنِ مذهبی بود. پینوشه در دوران کودکی بسیار به مادرش وابسته بود.
زمانیکه خانواده به حومه شهر مهاجرت کرد، مادرِ پینوشه در والپارایسو موند، پینوشه هم شدیدا اصرار داشت که پیشِ مادرش بمونه.
رویای پینوشه برای نقاش و هنرمند شدن، دوومِ زیادی نیاورد. وقتیکه از دبیرستان فارق‌التحصیل شد ، تصمیم گرفت لباس سربازی بر تن کنه و به ارتش ملحق بشه. البته گفتنش، راحت تر از انجام دادنش بود. دلیلش هم بر میگشت به پدرش. پدرش شدیدا دوست داشت پینوشه دکتر بشه. ولی پینوشه حقه هایی در آستینش داشت. مادرش ، آوِلینا ، کاری برای پینوشه کرد که علاقه فرزند به مادر رو چند برابر کرد. زمانیکه پینوشه گفت قصد داره به ارتش بره ، آوِلینا به همه گفت سربازِ شدنش پسرش، چیزیه که همیشه آرزوش رو داشت.
اما این مسیر به هیچ عنوان آسون نبود. ارتش در همون ابتدای کار، دو بار پشتِ سرِ هم، درخواستِ پینوشه رو رد کرد. در نهایت در سال 1933، اصرار های پینوشه و مادرش نتیجه داد و ارتش درخواستِ عضویت پینوشه رو پذیرفت.
پینوشه در آکادمی جنگ در ، سانتیاگو، پایتختِ شیلی پذیرفته شد. نکته بسیار جالب در مورد دورانِ جوانیِ پینوشه ، اینه که اصلا راجع به اون دوران صحبت نمیشه. درست وقتی پینوشه به عنوان افسرِ پیاده نظام فارق التحصیل شد، جنگ جهانی دوم هم آغاز شد.
با اینکه شیلی تصمیم گرفت در این جنگ دخالت نکنه ولی به طورِ نمادین به آلمان نازی اعلانِ جنگ کرد. در پایانِ جنگ، پینوشه بهترین روزهای خودش رو در سانتیاگو میگذروند.
داستانِ اگوستو پینوشه زندگینامه یک نفر نیست، یه جورایی زندگینامه دو نفره. یکی داستانِ زندگیِ خودِ آگوستو پینوشه و اون یکی داستانِ زندگی سالوادور آلِنده.
سالوادور آلِنده در ماهِ جونِ 1908 به دنیا اومد. روزهای آغازین زندگیِ آلنده بسیار شبیه به پینوشه بود. درست مثلِ پینوشه، آلنده هم در شهرِ valparaiso به دنیا اومده بود. آلنده از دلِ یک خانواده شلوغ و متوسط میومد. خانواده آلنده هم مثلِ پینوشه، مذهبی بودند. پدرِ آلنده هم دوست داشت پسرش در آینده دکتر بشه.
پینوشه به جای پزشکی، واردِ ارتش شد ، ولی مسیرِ آلنده یک مقدار پر پیچ و خم تر بود.
با این شخصیت آشنا بشیم. آقای Juan Demarchi یکی از شخصیتهای تاثیرگزار و البته ناشناس در تاریخ.
رسیدیم به سال 1970، بیست و دو سالِ قبل، آلنده سناتور بود و داشت از کمپ کمونیستها دیدار میکرد . پینوشه هم نگهبانِ یکی از کمپ ها بود و آلنده رو تهدید به شلیک کرد.
حالا بریم ببینیم در این بیست و دو سال، چه بر آگوستو پینوشه گذشت. جواب اینه که : هیچی! واقعیت اینه که از این بیست و دو سال هم اطلاعاتِ چندانی در اختیار نیست و اگر پینوشه کاری انجام میداده در خفا و پنهانی بوده و چندان در اجتماع حضور نداشت.
در سال 1970، پینوشه یک افسرِ 55 ساله ارتش بود که تنها تاثیری که تا اون زمان بر تاریخ جهان داشت، این بود که رییس جمهورِ آینده رو تهدید کرد که بهش شلیک میکنه. تازه اونم زمانیکه آلنده هنوز رییس جمهور نشده بود.
در سالِ 1971 اسمِ پینوشه برای اولین بار بر سرِ زبانها افتاد. دلیلش هم یک رسوایی برمیگشت. گفته میشه پینوشه تونسته بود با زد و بند، به مقامِ فرماندهی نظامیِ شهرِ سانتیاگو، پایتختِ شیلی برسه که خیلی ها این حرکتِ پینوشه رو یک رسوایی میدونستن. اون زمان تعدادِ زیادی پیاده نظام تحتِ فرمانده پینوشه بودند. اما با این وجود هنوز پینوشه نقشِ مهمی در سیاستِ شیلی بازی نمیکرد. یعنی هنوز تا اینجای داستانِ ما پینوشه هیچ کاره است. در اینجای کار مهمترین شخصیتی که وارد داستان میشه، CIA در آمریکاست.
در واشنگتن دی سی و در کاخِ سفید، نیکسون و اطرافیانش همچنان در بهتِ عجیبی بودند، چون هر کاری کردن نتونستن جلوی قدرت گرفتنِ آلنده رو بگیرن.
CIA تصمیم گرفت با استفاده از اهرمِ فشارِ اقتصادی دولت آلنده رو تحت فشار قرار بده از اون طرف هم کلی پول به جناح های راست گرا دادند تا این ها هم یک پروپاگاندای بزرگ علیه سالوادور آلنده انجام بدن.
اگر بخوایم منصفانه بگیم، آمریکا یه جورایی حق داشت و آلنده بسیار برای آمریکا و طبقه ثروتمندِ شیلی ، مهره خطرناکی بود. اون که فقط یک سومه رایِ مردم رو گرفته بود و پیروز شد، در همون ابتدای کار تمامِ منابع و صنایع کشور رو ملی اعلام کرد.
از اون طرفم هر کاری که آلنده میکرد بر اساسِ قانون اساسیِ شیلی بود. اون زمان از دیدِ غربی ها و حتی ملی گرا ها یک سوسیالیست یک دیکتاتور بود، در حالیکه آلنده واقعا چنین شخصیتی نداشت.
سرانجام آگوستو پینوشه در 10 سپتامبر 2006 در منزلِ شخصیش در سانتیاگو از دنیا رفت. چند روز قبل از مرگش گفته بود حاضره در دادگاه از خودش دفاع کنه. تا به امروز دولتِ شیلی، پینوشه رو یک جنایتکار میدونه که مسئولِ جانِ هزاران شهرونده شیلیاییه. گفته میشه در دوران جنایاتِ پینوشه، بیش از 40 هزار شهروند جونشون رو از دست دادند.
شیلی همچنان زیرِ سایه سنگینِ پینوشه قرار داره، هر چه قدر که قانون نتونست پینوشه رو محاکمه کنه، تاریخ بارها و بارها اینکار رو انجام داد، و آگوستو پینوشه به عنوان یکی از بدنام ترین افراد در تاریخ جهان به شمار میره.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
https://www.theguardian.com/world/200...
https://www.britannica.com/biography/...
• Augusto Pinochet: The Great Betrayal
deeppodcastiran
Instagram: deep.podcast
Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast
ــــــــــــــــــــــــ
music by
@incompetech_kmac Kevin MacLeod
ــــــــــــــــــ
آگوستو پینوشه : دیکتاتورِ سابق شیلی
پینوشه در 25 ام نوامبر 1915 ، در یک شهرِ ساحلی به نامِ Valparaiso به دنیا اومد. خانواده‌اش مسیحیِ کاتولیک و از طبقه متوسط بودند. پدرش یک کارمند محلی بود و اصالتی فرانسوی داشت، مادرش آوِلینا هم یک زنِ مذهبی بود. پینوشه در دوران کودکی بسیار به مادرش وابسته بود.
زمانیکه خانواده به حومه شهر مهاجرت کرد، مادرِ پینوشه در والپارایسو موند، پینوشه هم شدیدا اصرار داشت که پیشِ مادرش بمونه.
رویای پینوشه برای نقاش و هنرمند شدن، دوومِ زیادی نیاورد. وقتیکه از دبیرستان فارق‌التحصیل شد ، تصمیم گرفت لباس سربازی بر تن کنه و به ارتش ملحق بشه. البته گفتنش، راحت تر از انجام دادنش بود. دلیلش هم بر میگشت به پدرش. پدرش شدیدا دوست داشت پینوشه دکتر بشه. ولی پینوشه حقه هایی در آستینش داشت. مادرش ، آوِلینا ، کاری برای پینوشه کرد که علاقه فرزند به مادر رو چند برابر کرد. زمانیکه پینوشه گفت قصد داره به ارتش بره ، آوِلینا به همه گفت سربازِ شدنش پسرش، چیزیه که همیشه آرزوش رو داشت.
اما این مسیر به هیچ عنوان آسون نبود. ارتش در همون ابتدای کار، دو بار پشتِ سرِ هم، درخواستِ پینوشه رو رد کرد. در نهایت در سال 1933، اصرار های پینوشه و مادرش نتیجه داد و ارتش درخواستِ عضویت پینوشه رو پذیرفت.
پینوشه در آکادمی جنگ در ، سانتیاگو، پایتختِ شیلی پذیرفته شد. نکته بسیار جالب در مورد دورانِ جوانیِ پینوشه ، اینه که اصلا راجع به اون دوران صحبت نمیشه. درست وقتی پینوشه به عنوان افسرِ پیاده نظام فارق التحصیل شد، جنگ جهانی دوم هم آغاز شد.
با اینکه شیلی تصمیم گرفت در این جنگ دخالت نکنه ولی به طورِ نمادین به آلمان نازی اعلانِ جنگ کرد. در پایانِ جنگ، پینوشه بهترین روزهای خودش رو در سانتیاگو میگذروند.
داستانِ اگوستو پینوشه زندگینامه یک نفر نیست، یه جورایی زندگینامه دو نفره. یکی داستانِ زندگیِ خودِ آگوستو پینوشه و اون یکی داستانِ زندگی سالوادور آلِنده.
سالوادور آلِنده در ماهِ جونِ 1908 به دنیا اومد. روزهای آغازین زندگیِ آلنده بسیار شبیه به پینوشه بود. درست مثلِ پینوشه، آلنده هم در شهرِ valparaiso به دنیا اومده بود. آلنده از دلِ یک خانواده شلوغ و متوسط میومد. خانواده آلنده هم مثلِ پینوشه، مذهبی بودند. پدرِ آلنده هم دوست داشت پسرش در آینده دکتر بشه.
پینوشه به جای پزشکی، واردِ ارتش شد ، ولی مسیرِ آلنده یک مقدار پر پیچ و خم تر بود.
با این شخصیت آشنا بشیم. آقای Juan Demarchi یکی از شخصیتهای تاثیرگزار و البته ناشناس در تاریخ.
رسیدیم به سال 1970، بیست و دو سالِ قبل، آلنده سناتور بود و داشت از کمپ کمونیستها دیدار میکرد . پینوشه هم نگهبانِ یکی از کمپ ها بود و آلنده رو تهدید به شلیک کرد.
حالا بریم ببینیم در این بیست و دو سال، چه بر آگوستو پینوشه گذشت. جواب اینه که : هیچی! واقعیت اینه که از این بیست و دو سال هم اطلاعاتِ چندانی در اختیار نیست و اگر پینوشه کاری انجام میداده در خفا و پنهانی بوده و چندان در اجتماع حضور نداشت.
در سال 1970، پینوشه یک افسرِ 55 ساله ارتش بود که تنها تاثیری که تا اون زمان بر تاریخ جهان داشت، این بود که رییس جمهورِ آینده رو تهدید کرد که بهش شلیک میکنه. تازه اونم زمانیکه آلنده هنوز رییس جمهور نشده بود.
در سالِ 1971 اسمِ پینوشه برای اولین بار بر سرِ زبانها افتاد. دلیلش هم یک رسوایی برمیگشت. گفته میشه پینوشه تونسته بود با زد و بند، به مقامِ فرماندهی نظامیِ شهرِ سانتیاگو، پایتختِ شیلی برسه که خیلی ها این حرکتِ پینوشه رو یک رسوایی میدونستن. اون زمان تعدادِ زیادی پیاده نظام تحتِ فرمانده پینوشه بودند. اما با این وجود هنوز پینوشه نقشِ مهمی در سیاستِ شیلی بازی نمیکرد. یعنی هنوز تا اینجای داستانِ ما پینوشه هیچ کاره است. در اینجای کار مهمترین شخصیتی که وارد داستان میشه، CIA در آمریکاست.
در واشنگتن دی سی و در کاخِ سفید، نیکسون و اطرافیانش همچنان در بهتِ عجیبی بودند، چون هر کاری کردن نتونستن جلوی قدرت گرفتنِ آلنده رو بگیرن.
CIA تصمیم گرفت با استفاده از اهرمِ فشارِ اقتصادی دولت آلنده رو تحت فشار قرار بده از اون طرف هم کلی پول به جناح های راست گرا دادند تا این ها هم یک پروپاگاندای بزرگ علیه سالوادور آلنده انجام بدن.
اگر بخوایم منصفانه بگیم، آمریکا یه جورایی حق داشت و آلنده بسیار برای آمریکا و طبقه ثروتمندِ شیلی ، مهره خطرناکی بود. اون که فقط یک سومه رایِ مردم رو گرفته بود و پیروز شد، در همون ابتدای کار تمامِ منابع و صنایع کشور رو ملی اعلام کرد.
از اون طرفم هر کاری که آلنده میکرد بر اساسِ قانون اساسیِ شیلی بود. اون زمان از دیدِ غربی ها و حتی ملی گرا ها یک سوسیالیست یک دیکتاتور بود، در حالیکه آلنده واقعا چنین شخصیتی نداشت.
سرانجام آگوستو پینوشه در 10 سپتامبر 2006 در منزلِ شخصیش در سانتیاگو از دنیا رفت. چند روز قبل از مرگش گفته بود حاضره در دادگاه از خودش دفاع کنه. تا به امروز دولتِ شیلی، پینوشه رو یک جنایتکار میدونه که مسئولِ جانِ هزاران شهرونده شیلیاییه. گفته میشه در دوران جنایاتِ پینوشه، بیش از 40 هزار شهروند جونشون رو از دست دادند.
شیلی همچنان زیرِ سایه سنگینِ پینوشه قرار داره، هر چه قدر که قانون نتونست پینوشه رو محاکمه کنه، تاریخ بارها و بارها اینکار رو انجام داد، و آگوستو پینوشه به عنوان یکی از بدنام ترین افراد در تاریخ جهان به شمار میره.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
https://www.theguardian.com/world/200...
https://www.britannica.com/biography/...
• Augusto Pinochet: The Great Betrayal
همه توضیحات ...