شوهرم دکتر... بود شب اول عروسیمون باهام کاری کرد که....
قسمت اول/داستان زندگی شیوا دختری که دنبال یه شوهر پولدار بود تحصیلاتم نداشت تا اینکه با اون دکتر اشنا شد و سرنوشت کاری با اون کرد که تلافی...
✅ اگه دوست داشتید ویدیو رو لایک و با بقیه شیر کنید تا کانال دیده بشه. دمتون گرم
✅کانال شب داستان رو سابسکرایب کنید و حتما روی آیکون "زنگوله" کلیک و گزینهی "همه" رو انتخاب کنید تا ویدیوهای بعدیمو از دست ندید.
#داستان_واقعی
#داستان
#پادکست
#شب_داستان
داستان واقعی
پادکست
داستان های فارسی
داستانهای فارسی
داستان انگیزشی
داستان جنایی
ارسال داستان ها و تجربه های شما به ایدی تلگرام 👇🏽
@shabdastan2
لینک داستان های دیگه کانال❤️👇🏽
عاشق نامزد دوستم شدم و با دلبری ازش...
بدن سفید و بلوری مادر زنمو که دیدم حا...
از لای در هیکل مادرزنمو دید میزدم و ب...
شوهرم مردونگیش خیلی قوی بود...
تو روستامون رسم بود بدنمونو میدیدن تا...
تو روستامون رسم عجیب و شرم اوری بود ک...
زنداداشم لوند و عشوه گر بود یه روز ام...
مادرمو هرشب پیش..فروش... میکردم...تا ...
مدیرم مرد سن بالا و گرم و پر انرژی بو...
از لای در کسی رو دیدم که باورم نمیشد...
اشراف زاده بودم و زیبا...خان بالا عاش...
✅ اگه دوست داشتید ویدیو رو لایک و با بقیه شیر کنید تا کانال دیده بشه. دمتون گرم
✅کانال شب داستان رو سابسکرایب کنید و حتما روی آیکون "زنگوله" کلیک و گزینهی "همه" رو انتخاب کنید تا ویدیوهای بعدیمو از دست ندید.
#داستان_واقعی
#داستان
#پادکست
#شب_داستان
داستان واقعی
پادکست
داستان های فارسی
داستانهای فارسی
داستان انگیزشی
داستان جنایی
ارسال داستان ها و تجربه های شما به ایدی تلگرام 👇🏽
@shabdastan2
لینک داستان های دیگه کانال❤️👇🏽
عاشق نامزد دوستم شدم و با دلبری ازش...
بدن سفید و بلوری مادر زنمو که دیدم حا...
از لای در هیکل مادرزنمو دید میزدم و ب...
شوهرم مردونگیش خیلی قوی بود...
تو روستامون رسم بود بدنمونو میدیدن تا...
تو روستامون رسم عجیب و شرم اوری بود ک...
زنداداشم لوند و عشوه گر بود یه روز ام...
مادرمو هرشب پیش..فروش... میکردم...تا ...
مدیرم مرد سن بالا و گرم و پر انرژی بو...
از لای در کسی رو دیدم که باورم نمیشد...
اشراف زاده بودم و زیبا...خان بالا عاش...
همه توضیحات ...