Mojall | Hassan
2.1 هزار بار بازدید -
2 سال پیش
-
مُجال | حَسَنشاعر: قاسم صرافانتنظیم:
مُجال | حَسَن
شاعر: قاسم صرافان
تنظیم: مزدک عباسی
گیتار: امیرحسن روشناس
فلوت: محمدامین محمدی
میکس و مستر: مهران باقری
کاور: میلاد میری
________________________
خواستم از عشق نشان
کون و مکان گفت: حسن
جام کرم خواست دلم
جان و جهان گفت: حسن
گفت: حسن، عالم و من
مست شدم، مست شدم
نان و رطب داد به من
عاشق آن دست شدم
دست چه دستی پر نور
نور چه نوری ازلی
بَه! به امامی که تویی
یا حسن! ای عشق علی
موج تمنا، دل من
دُرّ دو دریا، دل تو
کشتی طوفان زدهام
مامن من، ساحل تو
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
سر زده خورشید از آن روی تو
دست تمنای جهان سوی تو
ماه خدا، ماه تمامش تویی
ماه شد، ای ماه! ثناگوی تو
اهل جمل را به جنون میکشد
تا که کمان میکشد ابروی تو
نیمهی ماهت، شب إحیای من
لیلهی قدرم، شب گیسوی تو
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
نیمهی ماه خدا
ماهِ تمامی تو حسن!
ما همه مهمان تو و
لطف مدامی تو حسن!
هم تو کریم ابن کریم
هم اسد ابن الاسدی
فاتح دلها! نظری
وارث حیدر! مددی
شاهِ جوانان بهشت!
ماهِ در آغوش نبی!
چیست مقامت که زنی
گام، تو بر دوش نبی؟
حُسن تو را جار زدم
دور تو گشتم، چو جهان
جان جهان! آمدهام
تا بنهم پای تو جان
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
سر زده خورشید از آن روی تو
دست تمنای جهان سوی تو
ماه خدا، ماه تمامش تویی
ماه شد ای ماه! ثناگوی تو
اهل جمل را به جنون میکشد
تا که کمان میکشد ابروی تو
نیمهی ماهت، شب احیای من
لیله قدرم، شب گیسوی تو
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
شاعر: قاسم صرافان
تنظیم: مزدک عباسی
گیتار: امیرحسن روشناس
فلوت: محمدامین محمدی
میکس و مستر: مهران باقری
کاور: میلاد میری
________________________
خواستم از عشق نشان
کون و مکان گفت: حسن
جام کرم خواست دلم
جان و جهان گفت: حسن
گفت: حسن، عالم و من
مست شدم، مست شدم
نان و رطب داد به من
عاشق آن دست شدم
دست چه دستی پر نور
نور چه نوری ازلی
بَه! به امامی که تویی
یا حسن! ای عشق علی
موج تمنا، دل من
دُرّ دو دریا، دل تو
کشتی طوفان زدهام
مامن من، ساحل تو
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
سر زده خورشید از آن روی تو
دست تمنای جهان سوی تو
ماه خدا، ماه تمامش تویی
ماه شد، ای ماه! ثناگوی تو
اهل جمل را به جنون میکشد
تا که کمان میکشد ابروی تو
نیمهی ماهت، شب إحیای من
لیلهی قدرم، شب گیسوی تو
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
نیمهی ماه خدا
ماهِ تمامی تو حسن!
ما همه مهمان تو و
لطف مدامی تو حسن!
هم تو کریم ابن کریم
هم اسد ابن الاسدی
فاتح دلها! نظری
وارث حیدر! مددی
شاهِ جوانان بهشت!
ماهِ در آغوش نبی!
چیست مقامت که زنی
گام، تو بر دوش نبی؟
حُسن تو را جار زدم
دور تو گشتم، چو جهان
جان جهان! آمدهام
تا بنهم پای تو جان
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
سر زده خورشید از آن روی تو
دست تمنای جهان سوی تو
ماه خدا، ماه تمامش تویی
ماه شد ای ماه! ثناگوی تو
اهل جمل را به جنون میکشد
تا که کمان میکشد ابروی تو
نیمهی ماهت، شب احیای من
لیله قدرم، شب گیسوی تو
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
2 سال پیش
در تاریخ 1401/01/27 منتشر شده
است.
2,103
بـار بازدید شده