هستی عریان : هدیه بردن عرب سبوی آب باران از میان بادیه سوی بغداد ... قسمت ۶ ، دفتر اول مثنوی

Hastiye Oryan
Hastiye Oryan
هدیه بردن عرب سبوی آب باران از میان بادیه سوی بغداد به امیرالممنین بر پنداشت آنک آنجا هم قحط آبستدفتر اول مثنوی قسمت ۶ (مبحث ...
هدیه بردن عرب سبوی آب باران از میان بادیه سوی بغداد به امیرالممنین بر پنداشت آنک آنجا هم قحط آبست
دفتر اول مثنوی قسمت ۶ (مبحث روح ، ذهن)
برای مراجعه به اشعار در این جلسه و نحوه تماس با ما ،  لطفاً روی کلمه
SHOW MORE کلیک کنید

شرح مثنوی مولوی توسط پیرجان
#پیرجان

* اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل  *
آن تو زفتت که آن نهصد توست   قلزمست و غرقه گاه صد توست
* دفترسوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۴۹ *

* قصه‌ی خلیفه کی در کرم در زمان خود از حاتم طائی گذشته بود و نظیر خود نداشت  *
یک خلیفه بود در ایام پیش   کرده حاتم را غلام جود خویش
رایت اکرام و داد افراشته   فقر و حاجت از جهان بر داشته
بحر و در از بخششش صاف آمده   داد او از قاف تا قاف آمده
در جهان خاک باد (ابر) و آب بود   مظهر بخشایش وهاب بود
از عطااش بحر و کان در زلزله   سوی جودش قافله بر قافله
قبله‌ی حاجت در و دروازه‌اش   رفته در عالم بجود آوازه‌اش
هم عجم هم روم هم ترک و عرب   مانده از جود و سخااش در عجب
آب حیوان بود و دریای کرم   زنده گشته هم عرب زو هم عجم
* دفتر اول ، مثنوی معنوی ، قسمت ۱۱۰ *

* آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم *

* آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم   ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم
آمده‌ام چو عقل و جان از همه دیده‌ها نهان   تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم
آمده‌ام که ره زنم بر سر گنج شه زنم   آمده‌ام که زر برم زر نبرم خبر برم
گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن   گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم   اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
آنک ز زخم تیر او کوه شکاف می کند   پیش گشادتیر او وای اگر سپر برم
گفتم آفتاب را گر ببری تو تاب خود   تاب تو را چو تب کند گفت بلی اگر برم
آنک ز تاب روی او نور صفا به دل کشد   و آنک ز جوی حسن او آب سوی جگر برم
در هوس خیال او همچو خیال گشته‌ام   وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم
این غزلم جواب آن باده که داشت پیش من   گفت بخور نمی‌خوری پیش کسی دگر برم
*حضرت مولانا ، دیوان کبیر، غزل ۱۴۰۳


* سر آغاز *
آتش عشقست کاندر نی فتاد   جوشش عشقست کاندر می فتاد
* دفتراول ، مثنوی معنوی ، سر آغاز *

* امتحان پادشاه به آن دو غلام کی نو خریده بود *
آدمی مخفیست در زیر زبان   این زبان پرده‌ست بر درگاه جان
* دفتر دوم ، مثنوی معنوی ، قسمت ۲۱ *

تماس با ما از طریق ایمیل / Contact us
[email protected]
وبسايت ما / Website
https://www.hastiyeoryan.com
فيسبوک / Facebook
Facebook: Hastiye-Orya..
فيسبوک / Facebook
Facebook: hastiye.oryan
ساند کِلاد ، برای فایل های صوتی / Sound Cloud
SoundCloud: hastiye-oryan
تلگرام / Telegram
https://t.me/hastiyeoryan
تلگرام فایل های صوتی / Telegram
https://t.me/hastiye_oryan
اینستاگرام / Instagram
Instagram: hastiye_oryan

همه توضیحات ...