بحث راز (۲)، پدیده های رازآلود در اندیشه مولانا - از زبان عبدالکریم سروش

Aram Nobarinia
Aram Nobarinia
فایل صوتی ( اشکال فنی اصلاح شده ) : ...
فایل صوتی ( اشکال فنی اصلاح شده ) :
https://drive.google.com/file/d/0B-I-...
--------------------------------------------------------------
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
اساسا شما میتوانید عرفان را عین راز دانی و راز شناسی بدانید. کسانی که در باب عرفان سخن گفته اند عموما میگویند که عرفان از کلمه معرفت میاید معرفت ویژه ای که عارفان دارند معرفت بی واسطه و مستقیمی که با بواطن اشیاء پیدا میکنند. اما یک قول دیگر هم هست که میگوید کلمه عارف از عرف میاید یعنی بو. در گذشته کسانی بودند به اینها عرف میگفتند در حجاز قدیم و اینها زمین را بو میکردند و میگفتند که فلان کاروان در راه است و چند ساعت دیگر میرسد یک استشمام ویژه ای داشتند و درک خاصی.
باری عرف به معنای بو است و عارف کسی است که بوی حقیقت را میشنود و شامه او برای یافتن حقیقت تیز است و از دیگران تیزتر است همان که مولانا در ابیات خود دارد:
صیادی که دنبال شکار آهو میرود ابتدا از روی اثر پای آهو را پیدا میکند و نزدیکتر که میشود بوی آهو است که به بینی او میرسد و از این به بعد به اثر پا کاری ندارد. عارفان بو را میشنیدند و به همین سبب هم به آنها عارف میگفتند.
...
شخص عارف و عاشق سیری ناپذیر است. مولانا میگوید قناعت همه جا خوب است جز در عشق.
چون طمع خواهد ز من سلطان دین
خاک بر فرغ قناعت بعد از این
مولانا اخلاقی که در اینجا تعریف میکند اخلاق ارسطویی نیست. اخلاق ارسطویی قائل به حد وسط است مولانا این حد را در روابط بین آدمیان جاری و صادق میداند الی در روابط عاشقانه.
این یکی از این رازهاست که یک بزرگتری به دنبال یک کوچکتری راه میافتد و یک استادی محتاج شاگرد خود میشود.
آه سری هست اینجا نهان
که شود موسی پی خزری روان
...
مورد دیگری که مولانا در جای دیگری مثال میزند به معراج رفتن پیغمبر است که یکی از امور راز آلودی است که مولانا آن را بخوبی درک میکرد.
حرف اصلی مولانا این است که پیامبر جبرییل را به معراج برد و جبرییل پیروی از پیامبر میکرد.
...
مورد دیگری که مولانا از آن به عنوان راز بازگو میکند مسئله وحدت و یگانگی است.
ما در عالم کثرت به سر میبریم و واقعاً ما وحدتی در این جهان نمی بینیم. هر جسم کوچکی که در نظر بگیرید الی نهایت قابل انقسام است. سخن از وحدت گفتن سخن از یک راز گفتن است و این از آن راز هایی است که ما درکش نمیکنیم مگر اینکه وحدت را تجربه کنیم این حرف اصلی مولانا است و من بر این نکته اسرار دارم که ما اساسا در مورد رازها درک ذهنی امکانپذیر نیست درک تجربی و عملی است.
تفکر کردن و اندیشیدن رازها را برای ما آشکار نمیکند بلکه باید در این رازها غوطه ور شد و آن را از آن خود کرد و با آن هم جنس و هم راز بشویم تا آن را درک کنیم.
...
سر عشق نزد مولانا عبارت بود از وحدت بین عاشق و معشوق و یکی شدن و خودی شدن اینها با یکدیگر که درک آن جز مجاهدت با نفس میسر نیست.
...
از منصور حلاج نقل شده که معشوق همه ناز باشد نه راز.
خداوند نازنین است همانطور که ناز یک دلبر و محبوب را میبرند همانطور ناز خدا را باید بکشید و با او انس بگیرید.
کاشکی هستی زبانی داشتی
تا ز هستان پرده ها برداشتی
همان حرفی که هایدیگر میزد به هستی باید گوش بدی تا صدایش را بشنوی. در باره هستی هر چه سخن بگویی پرده بیشتری بر او میبندی.
...
در اینجا مولانا خداوند را مثل یک راز نازنین معرفی میکند که منتش را باید کشید تا بخشی از خودش را به شما نشان دهد والا این راز ناگشوده خواهد ماند.
...
اما حقیقت این است که راز آلود ترین پدیده ها آنجاست که ماوراء الطبیعت با طبیعت با هم تماس میگیرند. مثلا جانی که با جسم تماس میگیرد و فرشتگانی که حامل وحی هستند و خدای بی صورتی که صورت میآفریند.
برای مولانا این عالم کلا از جنس روح و جان و شعور است و ماده مثل کفی روی این آب را گرفته است.
...
تامس نیکل اعتقاد دارد با دید ماتریالیستی تکامل را نمی‌توان تحلیل کرد در واقع او قائل به وجود خدا نیست ولی میگوید ما باید قبول کنیم که ماده جان و شعور دارد و جان و شعور لطیف و ضعیفی دارد در غیر این صورت قصه تکامل غیر قابل تحلیل است.
-------------------------------------------------------------------
منبع :
مدرسه مولانا جلال الدین School of Rumi
شــرح مثنــوی - دفتــر نخسـت - جلسه نهم
عبدالکریم سروش

همه توضیحات ...