طرحواره درمانی - اشتباهات تکراری ما از کجا می‌آیند؟

11,126 بازدید
بیشتر
Rozanak
Rozanak
احتمالاً شما افرادی را دیده اید که در زندگی خود مشکلات روانی خاصی ندارند ولی در باورشان نسبت به زندگی دچار بدبینی یا خوش بینی ها ...
احتمالاً شما افرادی را دیده اید که در زندگی خود مشکلات روانی خاصی ندارند ولی در باورشان نسبت به زندگی دچار بدبینی یا خوش بینی های افراطی هستند، همینطور در روابط بین فردی ، اونجوری که باید لذت نمی برند و معمولاً ارتباطشان با اطرافیان رضایتبخش و کامل نیست،  تا جاییکه متوجه می شوند یک الگوی رفتاری اشتباه با دیگران رو هی دارند تکرار می کنند ولی نمی تونند آن را تغییر بدهند.

انیمیشن: فرزاد بیان ►
farzadbayan

برای اینکه مفهوم این الگوهای تکراری رو بهتر متوجه بشیم میتونیم از مثال نقشه شهر کمک بگیریم.
تصور کنید برای رفتن به یک مقصد، ما همیشه از یک مسیر خاص استفاده کردیم که اتفاقاً  مسیر پرخطر یا طولانی و اذیت کننده ای هم بوده ولی ما فقط همین یک مسیر رو بلدیم ، در حالی که اگر  نقشه دقیق تری ببینیم شاید متوجه بشویم که مسیر های دیگری هم برای رسیدن به مقصد وجود داره ولی ما تا حالا باهاشون آشنا نبودیم ، طرحواره ها شبیه به همین مسیرهای تکراری در حرکتمون هستند که از وجودشون آگاه نیستیم ولی انتخابهای زندگی ما رو خودبخود تعیین میکنند .

اول ببینیم که طرحواره ها چه‌جوری در ذهن ما شکل میگیرند و ثبت میشند .

همه انسانها  ۵ نیاز اساسی در دوران کودکی دارند که عبارتند از امنیت، استقلال، ابراز نظر، بازی و نیاز به محدودیت. تجربه برطرف کردن نیازهای ما در دوران کودکی معمولاً با یک هیجان شدید مثل شادی زیاد یا عصبانیت زیاد همراه می‌شود و در حافظه ما جایگاه پررنگی رو به خودش اختصاص می‌ده، حالا این نیاز ها یا بصورت درست و به اندازه برطرف میشوند یا اینکه ناکام میمونند و یا برعکس بیشتر از حد نیاز، بهشون توجه داده میشه.

چگونگی برخورد ما با نیازهایمان باعث می‌شود یک الگوی ثابت و تکراری در ذهن ما شکل بگیرد، طوری که در سال‌های بعد هر زمان که در موقعیتی مشابه تجربیات کودکی قرار بگیریم دوباره همان احساسات در ما برانگیخته شده و تقریبا همان رفتارها را انجام می‌دهیم.

برای مثال وقتی ما در دوران کودکی با کسب نمره های خوب درسی ، موجب خوشحالی والدین خودمون میشیم این الگو در ما شکل می گیرد که برای جلب شادی دیگران باید دستاوردهای چشمگیر از خودمون نشون بدیم.  یا زمانی که نسبت به موضوعی شکایت و اعتراض داشتیم و کسی به اعتراض ما بها نداده در موقعیت های مشابه هم از ابراز نارضایتی و اعتراض  دوری می کنیم و  به این شکل تلاش می کنیم تا با بی مهری و بی توجهی اطرافیان مواجه نشیم.

حتی اگر  در بزرگسالی از این رفتارهای خودمون ناراضی باشیم و به طور منطقی بدانیم که داریم رفتار اشتباهی انجام میدهیم ، ولی نمی دانیم چرا در آن موقعیت ها فراموش میکنیم رفتار درست چیه، با این که الان بزرگ شدیم و اتفاقاً می‌دانیم که چه رفتاری بیشتر برای ما مفیده ولی باز هم نمیتونیم انجامش بدیم.

پس طرحواره یا اسکیما همان الگوهایی است که رفتار ما را در موقعیت‌های مشابه کنترل می‌کند و علتش هم این است که باورها و برداشت‌های ما در مواقع تنش‌دار  با حافظه هیجانی ما ادغام شده بوده. آقای جفری یانگ ، نظریه پرداز طرحواره درمانی است و تکنیک های مختلفی رو در این رویکرد معرفی کرده .

سوال اینجاست که چرا از اصطلاح طرحواره درمانی استفاده می کنیم مگر طرحواره ها نیاز به درمان دارند؟

در واقع بسیاری از طرحواره ها کاملاً سازگار و مفید هستند و به زندگی ما کمک می کنند مثل ابراز محبت به دیگران یا احساس قدردانی از اطرافیان و یا حتی احساس شرمندگی نسبت به رفتارهای اشتباه ، ولی همانطور که اشاره شد گاهی به علت رفتارهایی که باعث شده پاسخ نامناسبی به نیازهای ما داده بشه ، یعنی ناکام ماندن یا  توجه بیش از حد گرفتن ، در ذهن ما الگوهای اشتباهی شکل می گیرند که این دفعه بهشون میگیم طرحواره های ناسازگار اولیه یا به اختصار EMS.

پس طرحواره درمانی برای اصلاح و بهبود طرحواره های ناسازگار اولیه است ، نه همه‌ی طرحواره های شکل گرفته در دوران کودکی.

شاید در نگاه اول تغییر چنین الگوهای ذهنی ساده به نظر برسد ولی از آنجایی که با هیجان های اصلی مثل خشم ترس شادی و غم در ارتباط هستند درمانشون شاید ماه ها طول بکشد.

طرحواره درمانی مناسب چه کسانی است ؟ و طرحواره ها تا چه حد قابل تغییر هستند؟
طرحواره درمانی معمولاً مناسب افرادی است که از  رواندرمانی های شناختی رفتاری نتیجه نگرفته اند و مشکلاتشان در ارتباط با اطرافیان ، همکاران ، اعضای خانواده و سایر موقعیت‌هایی نمایان می شود که شیوه های ارتباطی به درستی عمل نمی کنند.

همچنین این درمان برای کسانی مناسب است که دارای مشکلاتی مبهم و نامشخص هستند و یک الگوی ناسازگار را چندین بار در زندگی خودشون تکرار می کنند.

از طرفی شاید اینطور به نظر برسد که یک زندگی معمولی دارند ولی خودشان از یک نارضایتی مزمن و همیشگی رنج می برند و درصدد تغییر بنیادین رفتارهای شان هستند. شاید اگر بگوییم این درمان برای اختلال های شخصیت یکی از بهترین درمان هاست اغراق نکرده ایم.

سن مراجعه برای این نوع درمان معمولاً بزرگسالی است و کار روی کودکان و نوجوانان هنوز در دست بررسی است.

تکنیک هایی که در این نوع درمان به کار میروند تا حدی بر اساس رفتار درمانی شناختی است ولی بیشتر روی بازسازی نیازهای دوران کودکی و همدلی با بخشهای آسیب دیده شخصیت ماست که درست به یاد نمی‌آوریم.

تاکنون ۱۸ طرحواره ناسازگار اولیه در انسان شناخته شده ، از  بین آنها  می‌توان به طرحواره های رهاشدگی ، بی اعتمادی ، نقص و شرم ، طرحواره شکست ، طرحواره بزرگ منشی ، طرحواره اطاعت و همچنین معیارهای سرسختانه اشاره کرد که اصلاح و بهبود هر کدام از این طرحواره ها به چندین جلسه روان درمانی با مشارکت خود مراجعه نیازمند است.

همه توضیحات ...