سعدی، عالم زمانه - گفتگوی استاد محمد امجد و مهندس عباس بصیری در گرامیداشت #سعدی

62 بازدید
بیشتر
Paix et Tolérance
Paix et Tolérance
سعدی عالِم زمانش بوده.مهمترین ویژگی سعدی این است که عالم زمانه خودش بوده.مرد زمان خویش بوده.کسی که مرد زمان خویش است ...
سعدی عالِم زمانش بوده.
مهمترین ویژگی سعدی این است که عالم زمانه خودش بوده.
مرد زمان خویش بوده.
کسی که مرد زمان خویش است ابدی است.
ولی کسی که به دنبال این است که چیزی بگوید که بعد ها بماند و برای آیندگان بگوید، او مرد زمان خودش نیست.
و کسی که متصلب بر گذشته ها باشد هم مرد زمان خودش نیست.
نتیجه سیر آفاق و انفس سعدی این است که او شده عالم به زمان.
عالم مفید برای مردمان معاصر خودش.
این مردمان معاصر از اقوام مهاجم می توانستند باشند تا پادشاهان و تا بردگان.
ولی امروزه ما تقریبا عالم زمان نداریم.
البته من اگر بخواهم تعبیر عالم زمان را امروز به کار ببرم برای یک نفری که نامبر وان است،
من حضرت ملکیان را امروز عالم زمان می دانم.
چون ملکیان اصلا حرف مفت نمی زند و عالم به زمان است.
عالم زمانه اش است و زندگی اصیل را دارد.
سعدی هم زندگی اصیل را داشته که این حکمت ها این جوری از او به دست ما رسیده.
و الا اگر ما امروز بخواهیم کتابی بنویسیم که کتاب سال بشود
یا بشود برنده جایزه صلح نوبل
این یعنی زندگی عاریتی
من به این عالم زمان نمی گویم.
زندگی اصیل ندارد!
چون برای خواست دیگری و طبق نورم های دیگری می خواهد حرف بزند.
شما امروز ببینید مثلا کسانی که طرفدار کانت هستند در فلسفه اخلاق حاضر نیستند این دروغ مصلحت آمیز سعدی را بپذیرند.
یا مثلا این اصطلاح زن ستیزی را که امروزه به کار می برند برساخته مردمان امروز است که 99/99 درصد آنها زندگی عاریتی دارند.
حتی از انتلکتوال ها و دانشگاهیان و فرهیختگانشان امروز زندگی عاریتی دارند.
وقتی می گوییم زندگی عاریتی منظور زندگی مردم کوچه و بازار نیست.
اتفاقا مردم کوچه و بازار از قبیل کسی که شغلی را دوست دارد مثل یک درودگر یا یک نجار یا یک کشاورز یا یک کارگر و طبق تعبیر پیغمبر (ص) الکاسب حبیب الله،
این کسی که برای اینکه رزق حلالی کسب بکند که خانواده اش به قدر کفاف و عفاف داشته باشد می شود حبیب خدا.
ولی اگر من بخواهم بیفتم در صراط مرجعیت یا صراط جایزه نوبل کسب کردن یا صراط اینکه فلان تایتل را به من بدهند و به آقای مهندس بصیری ندهند و به من بدهند در نتیجه من یک فرعونم.
من دیگر حبیب الله نیستم!
من دشمن خدا هستم!
من دشمن حق ام!
دشمن خودم هم هستم!
یعنی شقی ام!
این می شود زندگی عاریتی.
ما این را در تعبیر آقای بهاء الدینی داشتیم.
همین صحبتی که آقای ملکیان به زیبایی فرموله کرده، آقای بهاء الدینی اعلی الله مقامه به زبان ساده بیان فرموده که:
«آدم اگر بخواهد هوای نفس خودش را ارضا بکند و یک عمر به دنبال ارضای هوای نفس خودش بدود سیر نمی شود و همچنان ناکام است».
چون هوای نفس ما که لاتعد و ولا تحصی است و پایانی ندارد و مثل جهنم می گوید هل من مزید.
در جواب هل امتلئتِ؟ می گوید هل من مزید؟
نفس ما این است که اعدی عدو ما است.
بعد در ادامه ایشان می فرماید:
«وای به حال کسی که دنبال ارضای هوای نفس دیگران باشد».
این «دیگری» می تواند کمیته اعطای جایزه صلح نوبل باشد،
شورای نگهبان می تواند باشد،
آقای خامنه ای می تواند باشد،
فلان مرجع می تواند باشد،
آقای سیستانی می تواند باشد،
حتی اگر من دنبال ارضای هوای دوست عزیزی مثل جناب آقای بصیری باشم این ناشی از عقده حقارت است.
این تعبیر از آقای ملکیان است که من امروز در صفحه مشقهای معنوی خواندم.
و درست هم هست.
یعنی اگر خودم تشخیص بدهم که این کار درست نیست ولی پدرو مادر یا دوستم یا فلان آقا یا فلان مرجع یا فلان کس  یا جامعه یا اکثریت یا حزب سیاسی ام  یا سکت سیاسی ام، خواسته که من این جوری باشم، اینجا من زندگی ام عاریتی است ولو همه دنیا برای من صل علی بگویند،
و مجسمه من را بر سر هر کوی و برزن بگذارند،
یا جایزه صلح نوبل ببرم.
اگر امروز سعدی ماندگار شده به خاطر این است که زندگی اصیل داشته.
نتیجه آن سیر آفاق و انفسی که داشته شده یک زندگی اصیل.
کتاب را به این قصد ننوشته که تیراژش بالا برود؛
کتاب ننوشته که بشود صاحب تألیفات فراوان؛
کتاب را نوشته بر حسب وظیفه.
وظیفه اخلاقی خودش را آن روز همان می داند.
درست در لحظه ای که آن کشاورز صبح از خانه اش خارج می شده و می رفته یک درخت یا نهالی را که کاشته آبیاری بکند تا این نهال بعدها بار بدهد و دیگران استفاده بکنند، وظیفه خودش را این می دانسته.
یا مثل آن نجاری که وظیفه خودش می دانسته از خانه خارج بشود برای کسب معاش حلال.
ما یک مصرف کننده ایم؛
مصرف کننده رنجور از زخمهای زمانه!
اگر سعدی امروز سعدی است،
سعدی همه آن زخمها هیچ کدام نتوانسته اند او را زخمی کنند.
روی پر قو نخوابیده بوده سعدی که آن حرفها را زده باشد.
سعدی مرد زمانه خودش بوده.
عالم زمانه خوش هم بوده.
از این رو جاودانه است.
چون به زمان خودش خدمت کرده.
همان پیرمردی که می گوید:
دیگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران بخورند
او هم می شود جاودانه.
من درحالیکه از آنچه از تاریخ به ما رسیده می توانم آثار سعدی را نشر بدهم،
(که کار خوبی هم هست)
اما باید بدانم که در آن زمان در کنار سعدی انسانهای بسیاری بوده اند که سعدی می شود نماد آن انسانها.
آنها همه گمنام اند.
در دنیا برای ارتش شان یادبود سرباز گمنام می گذارند.
خیلی انسانها در طول تاریخ بوده اند که دست به دست هم داده اند،
و خوبی های زیادی رخ داده تا اینکه من و آقای مهندس بصیری نشسته ایم اینجا رو به روی هم داریم صحبت می کنیم راجع به سعدی.
قدر آن گذشته را باید بدانیم.
آنها را نمی شناسیم،
اما باید شاکر باشیم.
t.me/moralsociety

تاریخ بیانات:
۱۴۰۳/۰۲/۰۲
بخشی از لایو اینستاگرام از صفحه abbasbassiri به آدرس:
Instagram: C6CYyTMi5jt

همه توضیحات ...