کتاب صوتی وقتی نیچه گریست - قسمت اول از دو- اروین یالوم ( کتاب کامل )
عقیده دارم هر کتاب وقت مناسبش که برسه میاد دستتو میگیره میبره تو دنیای خودش
شیفته این کتاب و نویسنده شدم و درواقع با خوندن این کتاب یالوم خوان شدم، کتاب فوق العاده بود، یالوم به بهترین شکل واقعیت و خیال رو به هم آمیخته.
از اون دسته کتابها بود که وقتی تموم شد غمگین بودم.
مثل این بود که تو جریان این گفت و شنود مشاورهای بین دکتر برویر و پروفسور نیچه، به من هم اجازه داده شده شنونده حرفهاشون باشم. انگار که من بیمار سومی باشم و نظارهگر نیچه و برویر… چقدر تسکین بخش دردهای من بود... ذهن سنگین من گاهی با کلمات برویر آروم میگرفت و گاهی با کلمات نیچه... گاهی خودم رو تو قالب نیچه میدیدم و در به در تنهاییها... و گاهی تو قالب برویری که خسته از همه چیزه... با نزدیک شدن به جلسات آخر درمان هم دل کندن ازشون سخت و در عین حال پذیرش این قضیه برام راحت بود. من میتونم بگم چند ماه با این کتاب و شخصیتاش زندگی کردم. از جمله کتاب هایی که می تونم سالها با لحنش و جملاتش با خودم صحبت کنم و با وقایع مواجه بشم. چقدر این کتاب خوب بود... چقدر سخته حرف زدن از این کتاب و من چقدر حرف دارم برای زدن...
تکنیکها و مفاهیم روانشناختی کتاب، با این طرح داستانی یالوم به شکل خوبی تو ذهنم موندگار شد. به طور کلی یه کتاب اموزشی دلچسبیه و خوندنش برای دانشجویان رواندرمانی از واجباته و احتمالا در آیندهای نه چندان دور باز هم این کتابو بخونم.
جملات بیادموندی کتاب:
جمله اول نیچه : بشو، هر آن که هستی
جمله دوم نیچه: آنچه مرا نکشد، قوی ترم می سازد
“تا زنده ای، زندگی کن! اگر زندگی ات را با کمال دریابی، وحشت مرگ از بین خواهد رفت! وقتی کسی بهنگام زندگی نمیکند، نمی تواند بهنگام بمیرد”
م تا زمانی که زنده هستی، زندگی کن! اگر زندگی را در حد کمال درک کنی، وحشت مرگ از بین میرود. اگر کسی در زمان مناسب زندگی نکند در زمان مناسب هم نمیمیردم
“هيچكس كاري رو تنها براي ديگران انجام نداده و ما عاشق اشتياقي هستيم كه از بقيه ميگيريم نه عاشق اون فرد.”
"یوزف، کمی انتقام چیز خوبیست؛ فرو خوردن خشم انسان را بیمار میکند."
“آیا نمیبینید مشکل شما، احساس ناراحتی نیست؟ که فشار موجود بر قفسه سینه اهمیتی ندارد؟ چه کسی قول راحتی به شما داده بود؟ بدخوابی دارید! که چه؟ چه کسی به شما قول خواب راحت داده بود؟ نه، مشکل در احساس ناراحتی نیست. مشکل این است که ناراحتی شما برای آنچه باید، نیست!
“برای ارتباط واقعی با یک فرد، ابتدا باید با خود مربوط شد. اگر نتوانیم تنهاییمان را در آغوش کشیم، از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست. تنها زمانی که فر بتواند همچون شاهین-بینیاز از حضور دیگری- زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت؛ تنها در این صورت است که بزرگ شدنِ دیگری برایش مهم میشود”
شیفته این کتاب و نویسنده شدم و درواقع با خوندن این کتاب یالوم خوان شدم، کتاب فوق العاده بود، یالوم به بهترین شکل واقعیت و خیال رو به هم آمیخته.
از اون دسته کتابها بود که وقتی تموم شد غمگین بودم.
مثل این بود که تو جریان این گفت و شنود مشاورهای بین دکتر برویر و پروفسور نیچه، به من هم اجازه داده شده شنونده حرفهاشون باشم. انگار که من بیمار سومی باشم و نظارهگر نیچه و برویر… چقدر تسکین بخش دردهای من بود... ذهن سنگین من گاهی با کلمات برویر آروم میگرفت و گاهی با کلمات نیچه... گاهی خودم رو تو قالب نیچه میدیدم و در به در تنهاییها... و گاهی تو قالب برویری که خسته از همه چیزه... با نزدیک شدن به جلسات آخر درمان هم دل کندن ازشون سخت و در عین حال پذیرش این قضیه برام راحت بود. من میتونم بگم چند ماه با این کتاب و شخصیتاش زندگی کردم. از جمله کتاب هایی که می تونم سالها با لحنش و جملاتش با خودم صحبت کنم و با وقایع مواجه بشم. چقدر این کتاب خوب بود... چقدر سخته حرف زدن از این کتاب و من چقدر حرف دارم برای زدن...
تکنیکها و مفاهیم روانشناختی کتاب، با این طرح داستانی یالوم به شکل خوبی تو ذهنم موندگار شد. به طور کلی یه کتاب اموزشی دلچسبیه و خوندنش برای دانشجویان رواندرمانی از واجباته و احتمالا در آیندهای نه چندان دور باز هم این کتابو بخونم.
جملات بیادموندی کتاب:
جمله اول نیچه : بشو، هر آن که هستی
جمله دوم نیچه: آنچه مرا نکشد، قوی ترم می سازد
“تا زنده ای، زندگی کن! اگر زندگی ات را با کمال دریابی، وحشت مرگ از بین خواهد رفت! وقتی کسی بهنگام زندگی نمیکند، نمی تواند بهنگام بمیرد”
م تا زمانی که زنده هستی، زندگی کن! اگر زندگی را در حد کمال درک کنی، وحشت مرگ از بین میرود. اگر کسی در زمان مناسب زندگی نکند در زمان مناسب هم نمیمیردم
“هيچكس كاري رو تنها براي ديگران انجام نداده و ما عاشق اشتياقي هستيم كه از بقيه ميگيريم نه عاشق اون فرد.”
"یوزف، کمی انتقام چیز خوبیست؛ فرو خوردن خشم انسان را بیمار میکند."
“آیا نمیبینید مشکل شما، احساس ناراحتی نیست؟ که فشار موجود بر قفسه سینه اهمیتی ندارد؟ چه کسی قول راحتی به شما داده بود؟ بدخوابی دارید! که چه؟ چه کسی به شما قول خواب راحت داده بود؟ نه، مشکل در احساس ناراحتی نیست. مشکل این است که ناراحتی شما برای آنچه باید، نیست!
“برای ارتباط واقعی با یک فرد، ابتدا باید با خود مربوط شد. اگر نتوانیم تنهاییمان را در آغوش کشیم، از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست. تنها زمانی که فر بتواند همچون شاهین-بینیاز از حضور دیگری- زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت؛ تنها در این صورت است که بزرگ شدنِ دیگری برایش مهم میشود”
همه توضیحات ...