دختر ۱۴ سالم در جریان رابطه سیاهم با دوست صمیمی باباش بود...! | پرونده جنایی ایرانی

7,621 بازدید
بیشتر
JenayiGRAM
JenayiGRAM
دختر ۱۴ سالم در جریان رابطه سیاهم با دوست صمیمی باباش بود...! | پرونده جنایی ایرانیبعده تماسی که مرضیه با آرزو گرفت ...
دختر ۱۴ سالم در جریان رابطه سیاهم با دوست صمیمی باباش بود...! | پرونده جنایی ایرانی


بعده تماسی که مرضیه با آرزو گرفت
استرسو شک به جونش افتاد

چرا که موضوع خیلی عجیب بود
مسعود ۲ هفته بود گوشیش خاموش بودو جوابه هیچ تماسیو نمیداد

برایه همین موضوعه قهر کردنه مسعود برایه مرضیه خیلی مشکوک بود

مرضیه وقتی دید هیچ خبری از برادرش نیست و دستشم به هیچ جایی بند نیست

پدرو مادرشو در جریان گذاشتو
بعدش با مراجعه به کلانتری گم شدنه برادرش مسعودو گزارش داد

مرضیه بعد از تشکیله پرونده به اداره ی آگاهیه تهران مراجعه کرد و برایه مامورایه آگاهیم موضوعه گم شدنه برادرشو توضیح داد

خیلی زود تحقیقاته همه جانبه برایه پیدا کردنه مسعود شروع شد

وقتی استعلامه خطه تلفنه مسعود از اوپراتورایه تلفنه همراه گرفته شد مشخص شد
درست از زمانی که مسعود گم شده
تلفنه همراهشم خاموش شده و هیچ تماسه ورودیو خروجیی نداشته
به دستوره بازپرسه پرونده
تحقیقاته محلی از همسایه هایه این زوج شروع شد

همسای هایه این خونواده
اطلاعاته کاملی ازشون نداشتن
چرا که میگفتن تازه به این خونه اومدنو خیلی شناختی نسبت بهشون ندارن


برایه همین بازپرس دستور داد
آرزو همسره مسعود به صورته نا محسوس زیره نظر گرفته شه

به این ترتیب
یه اکیپ نزدیکه خونه ی این زوج مستقر شدن

از طرفه دیگه دستوره استعلامو بررسیه خطه تلفنه آرزو صادر شد تا مشخص بشه چیزه مشکوکی وجود داره یا نه

گفته هایه مرضیه خواهره مسعود موقع شکایت باعث شده بود
تنها شکه بازپرس به همسره مسعود باشه

برایه همین تحقیقات رویه آرزو متمرکز شد


اکیپی که نزدیکه خونه مستقر بودن
رفتو آمدایه مشکوکه یه مردو به این خونه متوجه شده بودن

چن روز بعد
جوابه استعلامه خطه تلفنه آرزو صادر شد

جوابه این استعلام نشون میداد این زن
با مردی به اسمه هومن ارتباطه نا مشروع داره

حتی بررسیه سابقه ی تماسا و پیاماشون نشون میداد
حدوده ۱ ساله که این دو نفر پنهانی باهم رابطه دارن

همین رابطه ی پنهانی میتونست دلیله خوبی برایه جنایت باشه

با مشخص شدنه این موضوع
دستوره بازداشته آرزو و هومن صادر شد

آرزو خیلی سریع توسطه مامورایی که به صورته نامحسوس زیره نظرش داشتن بازداشت شد

هومن اما
به کل ناپدید شده بودو هیچ اثری ازش نبود

با تحقیقاته فنیی که انجام شد مشخص شد
هومن صمیمی ترین دوسته مسعود بوده

آرزو به اداره ی آگاهی منتقل شد پشته میزه بازجویی نشست

آرزو میگفت
منو مسعود اصلا باهم نمیساختیم
هر دفعه که باهم دعوامون میشد
مسعود ول میکرد خونه زندگیو چن روزی میرفتو دیگه خونه نمیومد

آخرین بارم
وقتی باهم دعوامون شد
دوباره ول کرد از خونه رفت بیرون

منم دیدم مثله همیشس
خیلی پیگیرش نبودمو میگفت هروقت خودش بخواد برمیگرده خونه

ولی مرضیه خواهرش فک میکنه من دارم چیزیو مخفی میکنمو بلایی سره مسعود آوردم

در صورتی که اینجوری نیستو من خودمم واقعا هیچ اطلاعی از مسعود ندارم

بعده این گفته هایه آرزو
در حالی که همچنان تحقیقات برایه دستگیریه هومن ادامه داشت
مامورایه پلیس از دختره ۱۴ ساله ی آرزو و مسعود دعوت کردن تا به اداره ی آگاهی بیادو جوابه چنتا سوالو بده

وقتی سونیا به اداره ی آگاهی اومد
حرفایه مادرشو تایید میکردو میگفت
پدرش بعده دعوا از خونه خارج شده و دیگه برنگشته

با این گفته هایه سونیا
پرونده یه جورایی به بن بست رسیده بود

تا اینکه از شهره کاشان خبر رسید
هومن تویه این شهر بازداشت شده

خیلی زود این مرده ۴۳ ساله به تهران منتقل شدو پشته میزه بازجویی نشست

وقتی بازجویی از هومن شروع شد
خیلی سریع گفت
آرزو مسعودو کشت
منم جسدشو با کمکه آرزو بردم اطرافه ساوه دفن کردم


آرزو با شنیدنه این موضوع عصبانی شدو گفت
آره مسعود مرده
ولی هومن کشتش
بعدشم باهم تویه بیابونایه ساوه دفنش کردیم


با این گفته ها
هردوشون به همراهه اکیپه عملیاتی و کاراگاهایه ادارهی آگاهی
راهیه محلی شدن که مدعی بودن مسعودو اونجا دفن کرده بودن

بعده چن ساعت جستجو و حفاری
بلخره جسده متلاشی شده ی مسعود بعد از ۲۰ روز از زیره خاک بیرون کشیده شد

با بیرون اومدنه جسد از زیره خاک
هردو باهم شیوه ی حملو دفنه جسدو همونجا بازسازی کردن

جسدم بعد از معایناته اولیه ی پزشکه جنایی به پزشکیه قانونی منتقل شد

هردو متهم دوباره به اداره ی آگاهی منتقل شدنو آرزو دوباره پشته میزه بازجویی نشستو گفت


آرزو میگفت
منو مسعود ۱۴ ساله پیش به صورته کاملا سنتی با کمکه خونواده ها باهم آشنا شدیم

چن باری باهم بیرون رفتیمو بعده اون تصمیم گرفتیم باهم ازدواج کنیم

مسعود از همون اولم مرده سردی بود
هیچ موقع رابطه ی گرمی بینمون نبود

اوایل فک میکردم چون ازدواجمون سنتی بوده
به خاطره اونه و بعده یه مدت درست میشه

ولی هرچی میگذشت فرقی نداشت
رفتاره مسعود بهتر نمیشد

تا اینکه موضوعو به خونوادم گفتم
اونا میگفتن اگه بچه دار شین این حالتهایه مسعود درست میشه

چن ماه بعده ازدواج باردار شدمو بچه به دنیا اومد

ولی مشکل شده بود دو تا
مسعود دیگه نه به من توجه میکرد نه بچمون

این شرایط کفریم کرده بود
ولی چاره ای نبود
۱۴ سال همینجوری زندگی کردم
...                                                              
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

🔴 لینک سابسکرایب:
@jenayigram

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن:من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میار...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم:مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن ...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:پرونده جنایی تنها قاتل زن سریالی ایرا...
📽️خفاش شب:پرونده جنایی خفاش شب غلامرضا خوشرو |ق...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
:بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

#پرونده_جنایی
#پرونده
#قتل

همه توضیحات ...