میرزاحسن رشدیه بنیانگذار مدرسه در ایران
202 بار بازدید -
پارسال
-
#وصیت کرده
#وصیت کرده بود وسط راهروی #مدرسه دفنش کنند که هر روز بچه ها از روی گورش رد شوند و صدایشان را بشنود #میرزاحسن_رشدیه #بنیانگذار مدرسه در #ایران
#میرزا_حسن_رشدیه در سال ۱۲۲۹ در محله #چرنداب #تبریز به دنیا آمد. پدرش حاج میرزامهدی تبریزی از #روحانیان خوشنام تبریز بود. پس از رسیدن به سن رشد، حسن را به #مكتبخانه فرستادند. #شیخ مكتبدار #بیسواد و #خشن بود، بر #شاگردان خود سخت میگرفت و آنها را #آزار میداد. #رشدیه كه میدید هم #شاگردان #درس را یاد نمیگیرند و هم شیخ نمیتواند به آنها بیاموزد، هر روز صبح زودتر به مكتبخانه میآمد و درس را به شاگردان یاد میداد. رشدیه پس از #آموختن #صرف_و_نحو و #فقه و #احكام و #عربی و #ادبیات، #پیش_نماز یكی از مسجدهای تبریز شد. آنگاهتصمیم گرفت برای ادامه #آموزش به #نجف برود، اما با خواندن مقالهای در روزنامه ی «ثریا» كه شمار #ایرانیان #باسواد را از هر هزار نفر، ده نفر ذكر كرده بود، از سفر به نجف چشم پوشید و به #بیروت رفت و در سال ۱۲۵۹ در دارالمعلمین آنجا به فراگرفتن شیوههای نو آموزش پرداخت. او در سال ۱۲۶۱ با هدف بنیاد نهادن مدرسه به شیوه نو، بیروت را ترك گفت. از مدارس جدید #استانبول #پایتخت #امپراتوری #عثمانی بازدید كرد و در همان جا الفبای صوتی را برای جایگزین كردن با روش كهنه آموزش در #مدارس نو #ابداع كرد. سپس به #ایروان رفت و در سال۱۲۶۲ نخستین مدرسه به سبك نو را برای #كودكان #مسلمان قفقاز بنیاد نهاد و با الفبای صوتی خود آغاز به تدریس كرد. كتاب "وطن دیلی" (زبان وطن) را به تركی به چاپ رساند و توانست با روش جدید خود، درمدت كوتاهی به نوآموزان، خواندن ونوشتن بیاموزد. ناصرالدین شاه در سر راه بازگشت از سفر سوم خود به اروپا، در ایروان توقف كرد و پس از بازدید از مدرسه ی رشدیه، از او خواست برای ایجاد مدرسههایی به شیوهی نو با او به ایران برود، اما كارشكنیها و دسیسههای درباریان، نه تنها شاه را از تصمیم خود پشیمان كرد، بلكه سبب شد تا مدرسه ی رشدیه ی ایروان بسته شود. پس از ورود شاه به تهران، با تلاش و میانجیگری برخی خیراندیشان و دانش دوستان، رشدیه اجازه یافت به ایران بازگردد و در تبریز مدرسهای باز كند. در سال ۱۲۶۶ تا ۱۲۶۷ نخستین مدرسهی ابتدایی عمومی را در محلهی ششگلان تبریز باز كرد. اما این مدرسه و پنج مدرسه ی دیگر که او در تبریز ومشهد بنیاد نهاد، با کارشکنی ها ودسیسه های تاریک اندیشان و کهنه پرستان سرانجام بسته شدند. رشدیه با فروش مزرعه ی خود، با اجازه ی علمای نجف مسجد شیخ الاسلام تبریز را به مدرسه تبدیل كرد. در كلاسها میز و نیمكت و تخته سیاه گذاشت و در میان كلاسها وقتی را برای تفریح شاگردان در نظر گرفت. این مدرسه نیز با هجوم تاریك اندیشان بسته شد. رشدیه از ایران خارج شد و به قفقاز و مصررفت. پس از آنكه میرزاعلیخانامینالدوله، كه سیاستمداری روشن بین و خوشنام بود، به والیگری آذربایجان انتخاب شد، رشدیه را به تبریز فراخواند و با ایمان به پایمردی و میهنپرستی او، دبستان بزرگی در محلهی ششگلان تبریز بنا نهاد. رشدیه در این مدرسه به ۶۰ دانشآموز كلاه و لباس یكسان پوشاند وبه آموزش آن ها پرداخت. وقتی میرزاعلیخانامینالدوله به مقام صدارت عظمای ایران رسید، میرزا حسن رشدیه را نیز به تهران فراخواند. رشدیه دوباره در مدرسه به كار پرداخت. اما با بر كناری امینالدوله و روی كار آمدن امینالسلطان، بازهم مدرسه اش بسته شد. او برای در امان ماندن از دشمنی مخالفان به قم رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند. مرگ رشدیه در ۱۹ آذر ماه سال ۱۳۲۳ خورشیدی رخ داد و او را علیرغم خواسته اش که سفارش کرده بود مرا در محلی به خاک بسپاریدکه هر روز شاگردان مدارس از روی گور من بگذرند و از این بابت روانم در آخرت شاد شود این آخرین آرزوی مردی است که پدر آموزش و پرورش نوین نام داشت اما با وجود اینکه میرزاحسن تلاش فراوانی برای آموزش وپرورش ایران نموده نه تنها به سفارشش (وصیتش) جامه عمل نپوشاندند. بلکه غبار تاریخ نه چندان دور و شوریختانه تاریخ معاصر آنچنان چهره اش را پو شانده که کمتر کسی حتی نام او را می شناسد و یا به یاد می آورد با اینکه همه دانش آموختگان ایران و آنان که در آینده با سواد خواهند شد باید خود را وام دار میرزا حسن رشدیه بدانند! هیچ سخنی برای شناسایی وی در کتاب های درسی و غیره وجود ندارد و کم و بیش می توانیم بگویم حتی یک هزارم ملت ایران از این حقیقتی که در نیمه پنهان تاریخ معاصر قرار گرفته آگاهی ندارند. امروزه نه تنها از مدرسه هایی که او و فرزندانش در سراسر ایران ساختند اثری نمانده بلکه از هزاران مدرسه در ایران . حتی یک مدرسه نیز به نام پدر آموزش و پرورش نوین ایران نامگذاری نشده است. و فراموش کرده ایم که رشدیه که بود و چه کرد. او ۹۷ سال زندگی کرد و ۶۰ سال از روزگار پر افتخار خود را صرف فرزندان آب و خاک سر زمین آریایی ایران نمود. اکنون شما. خواننده ارجمند به راستی و بدون تعصب بگویید. نباید به عنوان سپاس از تلاش های مردی که بیش از نیم سده از زندگی اش را برای آموزش وپرورش ایران نهاد. بر روی برخی از مدارس ما نامگذاری شود؟ یا کسانی که هیچ سهمی در آموزش فرزندان ایران نداشتند؟ پس از مرگ میرزا حسن وی را در گورستان نو در شهر قم به خاک سپردند. او تنها پایه گذار و پدر فرهنگ نوین نبودو نخستین کسی بود که برای کودکان شعر سروده است روانش شاد و یادش جاودان باد
#میرزا_حسن_رشدیه در سال ۱۲۲۹ در محله #چرنداب #تبریز به دنیا آمد. پدرش حاج میرزامهدی تبریزی از #روحانیان خوشنام تبریز بود. پس از رسیدن به سن رشد، حسن را به #مكتبخانه فرستادند. #شیخ مكتبدار #بیسواد و #خشن بود، بر #شاگردان خود سخت میگرفت و آنها را #آزار میداد. #رشدیه كه میدید هم #شاگردان #درس را یاد نمیگیرند و هم شیخ نمیتواند به آنها بیاموزد، هر روز صبح زودتر به مكتبخانه میآمد و درس را به شاگردان یاد میداد. رشدیه پس از #آموختن #صرف_و_نحو و #فقه و #احكام و #عربی و #ادبیات، #پیش_نماز یكی از مسجدهای تبریز شد. آنگاهتصمیم گرفت برای ادامه #آموزش به #نجف برود، اما با خواندن مقالهای در روزنامه ی «ثریا» كه شمار #ایرانیان #باسواد را از هر هزار نفر، ده نفر ذكر كرده بود، از سفر به نجف چشم پوشید و به #بیروت رفت و در سال ۱۲۵۹ در دارالمعلمین آنجا به فراگرفتن شیوههای نو آموزش پرداخت. او در سال ۱۲۶۱ با هدف بنیاد نهادن مدرسه به شیوه نو، بیروت را ترك گفت. از مدارس جدید #استانبول #پایتخت #امپراتوری #عثمانی بازدید كرد و در همان جا الفبای صوتی را برای جایگزین كردن با روش كهنه آموزش در #مدارس نو #ابداع كرد. سپس به #ایروان رفت و در سال۱۲۶۲ نخستین مدرسه به سبك نو را برای #كودكان #مسلمان قفقاز بنیاد نهاد و با الفبای صوتی خود آغاز به تدریس كرد. كتاب "وطن دیلی" (زبان وطن) را به تركی به چاپ رساند و توانست با روش جدید خود، درمدت كوتاهی به نوآموزان، خواندن ونوشتن بیاموزد. ناصرالدین شاه در سر راه بازگشت از سفر سوم خود به اروپا، در ایروان توقف كرد و پس از بازدید از مدرسه ی رشدیه، از او خواست برای ایجاد مدرسههایی به شیوهی نو با او به ایران برود، اما كارشكنیها و دسیسههای درباریان، نه تنها شاه را از تصمیم خود پشیمان كرد، بلكه سبب شد تا مدرسه ی رشدیه ی ایروان بسته شود. پس از ورود شاه به تهران، با تلاش و میانجیگری برخی خیراندیشان و دانش دوستان، رشدیه اجازه یافت به ایران بازگردد و در تبریز مدرسهای باز كند. در سال ۱۲۶۶ تا ۱۲۶۷ نخستین مدرسهی ابتدایی عمومی را در محلهی ششگلان تبریز باز كرد. اما این مدرسه و پنج مدرسه ی دیگر که او در تبریز ومشهد بنیاد نهاد، با کارشکنی ها ودسیسه های تاریک اندیشان و کهنه پرستان سرانجام بسته شدند. رشدیه با فروش مزرعه ی خود، با اجازه ی علمای نجف مسجد شیخ الاسلام تبریز را به مدرسه تبدیل كرد. در كلاسها میز و نیمكت و تخته سیاه گذاشت و در میان كلاسها وقتی را برای تفریح شاگردان در نظر گرفت. این مدرسه نیز با هجوم تاریك اندیشان بسته شد. رشدیه از ایران خارج شد و به قفقاز و مصررفت. پس از آنكه میرزاعلیخانامینالدوله، كه سیاستمداری روشن بین و خوشنام بود، به والیگری آذربایجان انتخاب شد، رشدیه را به تبریز فراخواند و با ایمان به پایمردی و میهنپرستی او، دبستان بزرگی در محلهی ششگلان تبریز بنا نهاد. رشدیه در این مدرسه به ۶۰ دانشآموز كلاه و لباس یكسان پوشاند وبه آموزش آن ها پرداخت. وقتی میرزاعلیخانامینالدوله به مقام صدارت عظمای ایران رسید، میرزا حسن رشدیه را نیز به تهران فراخواند. رشدیه دوباره در مدرسه به كار پرداخت. اما با بر كناری امینالدوله و روی كار آمدن امینالسلطان، بازهم مدرسه اش بسته شد. او برای در امان ماندن از دشمنی مخالفان به قم رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند. مرگ رشدیه در ۱۹ آذر ماه سال ۱۳۲۳ خورشیدی رخ داد و او را علیرغم خواسته اش که سفارش کرده بود مرا در محلی به خاک بسپاریدکه هر روز شاگردان مدارس از روی گور من بگذرند و از این بابت روانم در آخرت شاد شود این آخرین آرزوی مردی است که پدر آموزش و پرورش نوین نام داشت اما با وجود اینکه میرزاحسن تلاش فراوانی برای آموزش وپرورش ایران نموده نه تنها به سفارشش (وصیتش) جامه عمل نپوشاندند. بلکه غبار تاریخ نه چندان دور و شوریختانه تاریخ معاصر آنچنان چهره اش را پو شانده که کمتر کسی حتی نام او را می شناسد و یا به یاد می آورد با اینکه همه دانش آموختگان ایران و آنان که در آینده با سواد خواهند شد باید خود را وام دار میرزا حسن رشدیه بدانند! هیچ سخنی برای شناسایی وی در کتاب های درسی و غیره وجود ندارد و کم و بیش می توانیم بگویم حتی یک هزارم ملت ایران از این حقیقتی که در نیمه پنهان تاریخ معاصر قرار گرفته آگاهی ندارند. امروزه نه تنها از مدرسه هایی که او و فرزندانش در سراسر ایران ساختند اثری نمانده بلکه از هزاران مدرسه در ایران . حتی یک مدرسه نیز به نام پدر آموزش و پرورش نوین ایران نامگذاری نشده است. و فراموش کرده ایم که رشدیه که بود و چه کرد. او ۹۷ سال زندگی کرد و ۶۰ سال از روزگار پر افتخار خود را صرف فرزندان آب و خاک سر زمین آریایی ایران نمود. اکنون شما. خواننده ارجمند به راستی و بدون تعصب بگویید. نباید به عنوان سپاس از تلاش های مردی که بیش از نیم سده از زندگی اش را برای آموزش وپرورش ایران نهاد. بر روی برخی از مدارس ما نامگذاری شود؟ یا کسانی که هیچ سهمی در آموزش فرزندان ایران نداشتند؟ پس از مرگ میرزا حسن وی را در گورستان نو در شهر قم به خاک سپردند. او تنها پایه گذار و پدر فرهنگ نوین نبودو نخستین کسی بود که برای کودکان شعر سروده است روانش شاد و یادش جاودان باد
پارسال
در تاریخ 1401/11/18 منتشر شده
است.
202
بـار بازدید شده