قسمت 61 Hekayate Ma حکایت ما
خلاصه داستان ما فصل 61:
خانواده که متوجه شدند فکری یک دختر دیگر هم دارد، از اتفاقی که برایشان افتاده شگفت زده شدند. در حالی که بچه ها می خواهند یلیز را پیدا کنند و در اسرع وقت بفهمند که آیا او می تواند اهدا کننده باشد، فکری اوضاع را به دست می گیرد و دختر بزرگش را پیدا می کند و او را به خانه می آورد. با ظهور یلیز، نظم خانواده تغییر می کند. فیلیز یلیز را به خانه می برد و شروع به رفتار خوب با او می کند، اما تولای هرگز توجه او را جلب نمی کند. به گفته تولای، یلیز به دنبال نقشه های موذیانه است. از طرف دیگر، به نظر می رسد یلیز به سرعت با خانواده گرم شده است. نمی دانم آیا یلیز آنقدر که به نظر می رسد مهربان است یا افکار تولای واقعی هستند؟
در حالی که خانواده فکر می کنند که وضعیت بیماری شوکران رو به بهبود است، شوکران به دنبال چیزهای مختلف است. در حالی که شوکران به درمان خود امیدوار است، ناگهان تصمیمی می گیرد که زندگی او را تغییر می دهد. این تصمیم چه تاثیری بر Elibollar خواهد داشت؟
در حالی که فیلیز با مادر و پدرش سروکار دارد، باریش از بچه ها مراقبت می کند. جمیل اکنون مصمم است تا هر چه زودتر طلاق را حل کند و شهر را ترک کند. باریش که فکر می کند از سر راهش خارج شده است، معتقد است که با فیلیز مثل قبل خواهد بود.
حکمت رازی را که مدتهاست با خواهرش حفظ کرده در میان می گذارد. در همین حال، او تحول جدیدی در مورد اسرا و عاصم می‌آموزد. حکمت که دوباره شروع به نزدیک شدن به اسرا کرد، از وضعیت خود بسیار راضی است.
موضوع طلاق توفان به یک آشفتگی تبدیل شده است. فردا در مورد طلاق نگرفتن لجبازی می کند و صبر تولای هر روز که می گذرد سخت تر می شود. توفان همچنان از تولای التماس می کند که صبور باشد. تا کی تولای با فردا که در خانه نشین شده و منتظر طلاق او و توفان است صبور باشد؟
داستان ما با خانواده ای شروع می شود که در یکی از محله های فقیرتر شهر برای زنده ماندن تلاش می
کنند و با فیلیز، فرزند ارشد آن خانواده که تقریباً مادرش شده است... مراقبت از 5 خواهر و برادر کوچکترش از زمان رفتن مادرشان و فیلیز با وجود پدر الکلی فکری از خانواده اش مراقبت می کند و بدون شکایت به زندگی ادامه می دهد. مانند فیلیز، خواهران و برادران او فرزندانی قوی و درستکار هستند که هرگز در تاریکی فرو نمی روند، یاد گرفته اند که از خود مراقبت کنند. کوچکترین فیلیز رحمت با استعداد، کوچکترین او حکمت است که قبلاً در یک عشق ممنوعه سخت قرار دارد، کوچکترین او کیراز وظیفه شناس و عاطفی است، کوچکترین او فیکرت و کوچکترین او عصمت 1.5 ساله است.
:بازیگر
هازال کایا
ریها اوزجان
نجات اویگور
آلپ آکار
زینب سلیم اغلو
عمر سوگی
نسرین جوادزاده
اشتراک: https://bit.ly/3Lg4pdZ
#حکایتما #HekayateMa #BizimHikaye
خانواده که متوجه شدند فکری یک دختر دیگر هم دارد، از اتفاقی که برایشان افتاده شگفت زده شدند. در حالی که بچه ها می خواهند یلیز را پیدا کنند و در اسرع وقت بفهمند که آیا او می تواند اهدا کننده باشد، فکری اوضاع را به دست می گیرد و دختر بزرگش را پیدا می کند و او را به خانه می آورد. با ظهور یلیز، نظم خانواده تغییر می کند. فیلیز یلیز را به خانه می برد و شروع به رفتار خوب با او می کند، اما تولای هرگز توجه او را جلب نمی کند. به گفته تولای، یلیز به دنبال نقشه های موذیانه است. از طرف دیگر، به نظر می رسد یلیز به سرعت با خانواده گرم شده است. نمی دانم آیا یلیز آنقدر که به نظر می رسد مهربان است یا افکار تولای واقعی هستند؟
در حالی که خانواده فکر می کنند که وضعیت بیماری شوکران رو به بهبود است، شوکران به دنبال چیزهای مختلف است. در حالی که شوکران به درمان خود امیدوار است، ناگهان تصمیمی می گیرد که زندگی او را تغییر می دهد. این تصمیم چه تاثیری بر Elibollar خواهد داشت؟
در حالی که فیلیز با مادر و پدرش سروکار دارد، باریش از بچه ها مراقبت می کند. جمیل اکنون مصمم است تا هر چه زودتر طلاق را حل کند و شهر را ترک کند. باریش که فکر می کند از سر راهش خارج شده است، معتقد است که با فیلیز مثل قبل خواهد بود.
حکمت رازی را که مدتهاست با خواهرش حفظ کرده در میان می گذارد. در همین حال، او تحول جدیدی در مورد اسرا و عاصم می‌آموزد. حکمت که دوباره شروع به نزدیک شدن به اسرا کرد، از وضعیت خود بسیار راضی است.
موضوع طلاق توفان به یک آشفتگی تبدیل شده است. فردا در مورد طلاق نگرفتن لجبازی می کند و صبر تولای هر روز که می گذرد سخت تر می شود. توفان همچنان از تولای التماس می کند که صبور باشد. تا کی تولای با فردا که در خانه نشین شده و منتظر طلاق او و توفان است صبور باشد؟
داستان ما با خانواده ای شروع می شود که در یکی از محله های فقیرتر شهر برای زنده ماندن تلاش می
کنند و با فیلیز، فرزند ارشد آن خانواده که تقریباً مادرش شده است... مراقبت از 5 خواهر و برادر کوچکترش از زمان رفتن مادرشان و فیلیز با وجود پدر الکلی فکری از خانواده اش مراقبت می کند و بدون شکایت به زندگی ادامه می دهد. مانند فیلیز، خواهران و برادران او فرزندانی قوی و درستکار هستند که هرگز در تاریکی فرو نمی روند، یاد گرفته اند که از خود مراقبت کنند. کوچکترین فیلیز رحمت با استعداد، کوچکترین او حکمت است که قبلاً در یک عشق ممنوعه سخت قرار دارد، کوچکترین او کیراز وظیفه شناس و عاطفی است، کوچکترین او فیکرت و کوچکترین او عصمت 1.5 ساله است.
:بازیگر
هازال کایا
ریها اوزجان
نجات اویگور
آلپ آکار
زینب سلیم اغلو
عمر سوگی
نسرین جوادزاده
اشتراک: https://bit.ly/3Lg4pdZ
#حکایتما #HekayateMa #BizimHikaye
همه توضیحات ...